علیشیخ  

یاداشتی برای همه دوستان و عزیزان و هواداران وبلاگ

جمال محمد زاده | یکشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۵ | 22:13

 

 نداند بجز ذات پروردگار                 که فردا چه بازی کند روزگار

سال 95 با همه خوبی ها وبدی ها ، زشتی ها و زیباییها ، پیروزی ها و شکست ها ، خنده ها و گریه ها (البته در این سال  برای علیشیخی ها و شوریکی هاگریه بیشتر از خنده بود ) در حال تمام شدن می باشد ، فقط خدا میداند سال 96 چگونه خواهد بود ؟ اما محبت کردن ، دستگیری و صله ارحام و انجام کارهای نیک دست خود ماست .

از محبت خار ها گل می شود

با محبت سرکه ها مل می شود             مل = شربت 

یکی از خصلت های بسیار بد و نکوهیده صحبت کردن پشت سر مردم است ، بیایید در سال جدید یک چیزی را تجربه کنیم  و آن اینکه هر موقع خواستیم پشت سر کسی حرف بزنیم فکر کنیم آن آدم پیش روی ماست ، اگر توانستیم بگوییم و اگر نتوانستیم بهتر است نگوییم ، چون دیر یا زود این حرف به گوش طرف خواهد رسید و باعث تکدر و دلگیری او خواهد شد . این حقیر از 30 سالگی این روش را پیاده کرده ام و نتیجه خوبی گرفته ام ، حتی به همسر و فرزندانم این را مرتب گوشزد کرده ام ، امکان ندارد پشت سر کسی حرف بزنم که نتوانم آن را پیش رویش بگویم  ولی متاسفانه داریم کسانی که مرتب پشت سر مردم حرف می زنند و جرات رو در رو صحبت کردن را ندارند و این آدم ها بسیار اختلاف آفرین و فتنه انگیزند .

بهتر است تا زنده ایم قدر هم را دانسته وبه همدیگر محبت کنیم بعد از مردن اشک ها و گریه ها مشکلی را حل نخواهد کرد و بر ریاکاری ما خواهد افزود.

بقول بابا طاهر :

درخت غم به جانم کرده ریشه 

به درگاه خدا نالم همیشه

عزیزان قدر همدیگر بدانید

اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

کینه توزی مشکلی را حل نمی کند ، حرف حق و درست را از هر کسی که باشد باید بپذیریم نه اینکه جبهه گیری و یار کشی کنیم ، به فرموده امام علی (ع ) حرف حق را بگویید هر چند تلخ باشد .

اما همان آدمی که مرتب پشت سرش حرف میزدیم از دنیا برود ، اشک ها ریخته و از سجایای آن آدم حرف می رنیم که در واقع دو تا گناه انجام میدهیم ، دروغ گویی و ریا کاری و در واقع به خودمان دروغ گفته و خودمان را گول میزنیم .

شاعری میگوید :

تا که بودیم نبودیم کسی / کشت ما را غم بی همنفسی

تا که رفتیم همه یار شدند / خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آئینه بدانیم چو هست / نه در آن وقت که افتاد و شکست

بدون تردید هر عزیزی که این سه بیت را می خواند ، بدون تردید می پذیرد ، اما زود فراموش می کنذ.

از خداوند منان می خواهم به ما این توانایی را بدهد که در سال 96 دل هایمان را از زنگار پاک کنیم ، چشم ها را بشوییم و جور دیگری نگاه کنیم ، اگر در توانمان هست یکی را به نان و نوایی برسانیم  که به نظر حقیر یک نوع عبادت می باشد . هرگز پشت سر کسی صحبت نکنیم و اگر کسی آمد و گفت فلانی در مورذ شما چیزی گفته ، سریع به طرف زنگ بزنیم و بگوییم فلانی اینجاست و اینطوری میگوید ، مطمئن باشید آدمی که خبر آوده دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد و یا اینکه به آورنده خبر بگوییم اگر فلانی پشت سر من حرف زده من که نشنیده ام ، من این حرف را از شما می شنوم ، در واقع گوینده این حرف خود شما هستید ، بدون تردید آن آدم دیگر جرات خبر رسانی نخواهد داشت ، اشکال اینجاست که ما از خبر ها و شایعات استقبال می کنیم . 

هر روزتان نوروز ، نوروزتان پیروز  و سال نو بر همه شما و خانواده های   محترمتان  پیشاپیش مبارک باد 

 

تبریک روز زن و روز ملی شدن صنعت نفت

جمال محمد زاده | یکشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۵ | 22:11
ولادت با سعادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه دخت گرامی پیامبر اسلام (ص)و روززن و همچنین 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت را تبریک عرض می گوییم .

جمال محمد زاده | شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۵ | 19:42

 

***آهنگ جدید و بسيار بامحتواي محمد اصفهانی***

 

بهشت از دست آدم رفت، از اون روزی که گندم خورد

ببین چی میشه اون کس که یه جو، از حق مردم خورد

 

کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن

یه روزی هر کسی باشن، حساباشونو پس می‌دن

 

عبادت از سر وحشت، واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تسکینه، پرستیدن تجارت نیست

 

سر آزادگی مردن، ته دلدادگی میشه

یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه

 

کنار سفره‌ی خالی یه دنیا آرزو چیدن

بفهمن آدمی، یک عمر بهت گندم نشون می‌دن

 

نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه

خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی‌بخشه

 

کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می‌گیرن

گمونم یادشون رفته همه یک روز می‌میرن

 

جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم

همه یک روز می‌فهمن چه جوری زندگی کردیم

 

دوستان واقعی خود را بشناسیم (1)

جمال محمد زاده | شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۵ | 11:52

 

در یک روایت از حضرت علی علیه السلام آمده است که «در تنگناها و سختی هاست که دوستی راستین خود را نشان می دهد» 

 

دوستان واقعی خود را بشناسیم

ژاپنی‌ها اصطلاحی دارند به نام کنزوکو که به گونه‌ای تحت‌اللفظی «خانواده» ترجمه می‌شود. اما در اصل بیان‌کننده پیوند میان افرادی است که نسبت به یکدیگر احساس تعهد می‌کنند و احتمالا در سرنوشت یکدیگر شریک هستند.

 دوستان واقعی خود را بشناسیم

.

اما چه می‌شود که گاهی برخی روابط تا این حد عمیق می‌شوند و چه چیزی موجب می‌شود ​ افراد به عنوان دوست به یکدیگر جذب شوند؟

علایق مشترک

یکی از مسائلی که موجب می‌شود دوستان کنارهم بمانند علایق مشترک است. مثلا اگر کنار کسی باشیم، اما موضوعی نداشته باشیم که برای هردویمان جالب باشد، بسرعت این رابطه به پایان می‌رسد، ما به دلیل این‌که موضوعی مشترک نداریم تا با یکدیگر در میان بگذاریم، نمی‌توانیم با یکدیگر در تقابل باشیم و دوستی خود‌به‌خود محو می‌شود.

تاریخچه

گاهی اوقات داشتن تجربه‌های مشابه می‌تواند افراد را حتی اگر علایق مشترکی نداشته باشند، به یکدیگر جذب کند، اما روی این نوع دوستی چندان نمی‌شود حساب بازکرد و ممکن است روزی رنگ ببازد و از بین برود.

ارزش‌های مشابه

گرچه داشتن ارزش‌های مشابه برای دوستی کافی نیست، اما دوستی کسانی که ارزش‌های اخلاقی و معنوی‌شان با هم یکی است کمتر از بین می‌رود.

تساوی

گاهی اوقات یک دوست بیش از دیگری به حمایت و کمک دوست خودش نیاز دارد و پیوسته به دریافت سود و منفعت از طرف دیگر محتاج و وابسته است. گرچه این نوع دوستی نیز ارزش دارد، اما به دلیل نبود مساوات نمی‌تواند یک دوستی واقعی تلقی شود.

دوست واقعی خود را بشناسید

خیلی‌ها می‌خواهند بدانند یک دوست واقعی کیست و چگونه می‌شود او را شناخت؟ روش‌های زیر به شما در شناختن او کمک می‌کند:

1 ـ‌ سخنانش سرشار از دلگرمی است.

یک دوست واقعی همیشه حامی است و این موضوع در سخنانش دیده می‌شود. او باعث می‌شود ​ شما نسبت به خود احساس خوبی داشته باشید و با گفتارش اعتماد به نفس‌تان را بالا نگه می‌دارد. هرگز شما را تحقیر نمی‌کند و کاری نمی‌کند که شما نسبت به خود احساس بی‌ارزشی کنید. او همیشه مشوق‌تان است. مثلا اگر قرار است امتحانی بدهید یا به یک مصاحبه شغلی بروید، حتما شما را تشویق و حتی اگر بتواند راهنمایی می‌کند و کمک کرده تا بر ترس‌هایتان غلبه کنید. مطمئن باشید چنین فردی دوست واقعی‌تان است.

2 ـ او به حرف‌هایتان گوش می‌دهد.

اگر کسی مدعی است که دوست واقعی‌تان است پس باید وقت بگذارد و حرف‌هایتان را بشنود. در یک دوستی واقعی، دو طرف افکارشان را با یکدیگر در میان می‌گذارند و بازخورد دریافت می‌کنند. اگر متوجه شدید که دوست‌تان همیشه از مشکلات خود صحبت می‌کند، اما به محض این‌که نوبت به شما می‌رسد حواسش پرت است و کسل می‌شود پس او دوستتان نیست. وقتی با دوستانتان در مورد موضوعی صحبت می‌کنید مراقب واکنش‌هایشان باشید. ببینید آنها سر تکان می‌دهند، تماس چشمی دارند و شما را حمایت می‌کنند یا خیر، اگر چنین است پس آنها دوست واقعی‌ هستند. اگر وقتی با آنها صحبت می‌کنید، ​ مشغول چک کردن تلفن‌شان هستند یا به اطرافشان توجه دارند، هرگز دوستان خوبی نیستند. دوست‌های واقعی برای شنیدن صحبت‌های یکدیگر وقت می‌گذارند و هرگاه متوجه شدید ​ بیشتر مواقع این شما هستید که شنونده هستید و زمانی برای صحبت کردن ندارید، پس بدانید دوست خوبی انتخاب نکرده‌اید.

اهالی محترم شوریک و بخش صفائیه

جمال محمد زاده | جمعه بیست و هفتم اسفند ۱۳۹۵ | 12:33
اولا اولین عید جان باختگان فاجعه شوریک را تسلیت می گویم ، حقیر از اول ماجراخواهان برکناری فرماندار خوی و استاندار آذربایجان غربی بودم ، شنیده های ما حاکی از آن است که فرماندار عوض شده و این خبر خوبی است ، امیدوارم این یکی بتواند مسئله لوله کشی گاز بخش صفائیه را حل نماید تا از آلام بیشمار مردمان غیور و محروم این منطقه اندکی کاسته شود . البته ما همچنان خواهان برکناری استاندار هم هستیم .

در پایان سال به روان پاک جان باختگان شوریک درور می فرستیم .

مجلس یادبود حاج منصور خان دهقانی به مناسبت اولین عید

جمال محمد زاده | پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۵ | 10:7
به اطلاع میرساند به مناسبت اولین عید درگذشت حاج منصور خان دهقانی فرزند جلال سلطان خان ، امروز پنجشنبه 26 اسفند ماه 95 مجلس یاد بودی در مسجد قمر بنی هاشم علیشیخ برگزار میشود .

حضور شما سروران باعث شادی روح آن مرحوم و تسلی خاطر بازماندگان خواهد شد. 

روحش شاد و یادش گرامی باد .

برای تمام درگذشتگان ایران زمین ، مخصوصا صفائیه و بالاخص علیشخ ، بویژه  حاج منصور خان دهقانی و مرحومه فاطمه کاضمی ( زن دائی اصغر )  و  دوشیزه معصومه صادقی ( نوه مرحوم غلامحسین سلطانی )وهمچنین جان باختگان مظلوم روستای داغدیده شوریک ،فاتحه مع الصلوات

 

آنا چوخ عزيز دير،چوخدا مو قدس                    آنجاق اولاديچون صاباح آتادير

 

او ئوره ك دير، جان دير هم ده قان ، نفس  عائيله ده تك قيبله گاه آتادير

 

آتادير اولادي اؤزو آغ ائدن                آتادير تپه ني اوجا داغ ائدن

 

آتادير ويراني ، جنت باغ ائدن                   اولادين يولوندا ماياغ آتادير

 

گله جكي خوشبخت ليكده گؤره نيم          يامان گؤنده كؤمك اَل وئرنيم

 

حيات بلدجيسي يول گؤستره نيم                    اَن بؤيوك صنعتكار داهي آتادير

 

اولاد گؤردون مجليس لرده شاخ دورار         آتاسيز اولاد بؤينونو بورار

 

اولادا وار گونده مجليس لر قورار                اونون آرخاسيندا، اوداغ آتادير

 

آتا سيز بير كسين اولماز حورمتي                     ياخشي اوغول چكر آتا حسرتي

 

تئز تئز دوشسون يادا آتا صوحبتي                    آتاسيز چكيلن بير آه آتادير

 

عمي لر، دايي لار دورا يان يانا                   قارداش باجيلار ، جان دئيه سانا

 

باشيوي ديزينه قوي سادا آنا                    يئنه دار مقامدا پناه آتادي

 

 

دلیل نامگذاری چهارشنبه سوری

جمال محمد زاده | چهارشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۵ | 16:4
یکی از دوستداران و طرفداران وبلاگ علیشیخ با نام مستعار یا واقعی ( حیدر )سوال فرموده بودند دلیل نام گذاری چهارشنبه سوری چیست ؟

این حقیر ضمن عرض سلام و ارادت به این طرفدار عزیز باید به اطلاع برسانم  بنده از تاریخ ششم اسفند ماه 95 مطالب زیادی در این مورد نوشته ام ، لطفا آن ها را مطاله فرمایید و اگر این مطالب در صفحه شما نمایان نیست روی منوی نوشته های های قدیمی کلیک فرمایید .

و اما مطالب دیگری هم در این مورد هست که خدمت شما و همه عزیزان هوادار تقدیم می نمایم . ممنون که به وبلاگ علیشیخ سری میزنید . 

به صد سال یک دوست آید به دست           به یک روز دشمن توان کرد شصت

 

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود. در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌ است.

 

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است.

 

مراسم چهارشنبه سوری:

 

چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری )-یکی از آیین های نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.

 

برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.

مراسم شال  ( جوراب ) سالاماق در چهارشنبه سوری

جمال محمد زاده | سه شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۵ | 14:9
بایـــــــــــرام ایدی گئجه قوشو اوخوردو

آداخلی قـــــــیز به ی جورابین توخوردو

هر کس شالین بیر باجا‌دان سوخوردو

آی نه گؤزل قایـــدادی شال ساللاماق

بی شالینا بایرام پـــــــــایی باغلاماق

شال ایسته دیم منده ائـــوده آغلادیم

بیر شال آلیب تئز بئلیمه باغـــــــلادیم

غولام گیله قاچدیم شالی سـاللادیم

فاطما خالا منه جوراب باغـــــــــــلادی

خان ننه می یادا سالیب آغــــــــلادی

 بی = بیک = داماد

قبل از آنکه معنای فارسی شعر شهریار را تقدیمتان کنم یکی از عزیزان و طرفداران وبلاگ علیشیخ مطلبی راجع به چهار شنبه سوری اس ام اس نموده اند که با تشکر از این عزیز تقدیمتان میشود

حیاتیز اود کیمی ایتسی

سو کیمی آیدین

یئل کیمی آزاد

و تورپاق کیمی برکتلی اولسون

چارشنبه ییز موبارک

همراه با ترجمه فارسی

 

بایـــــــــــرام ایدی گئجه قوشو اوخوردو
( عید بود پرنده شب اواز میخواند)
آداخلی قـــــــیز به ی جورابین توخوردو
(دخترنامزد برای دامادجوراب میبافت)
هر کس شالین بیر باجا‌دان سوخوردو
(هرکسی شال خودرا ازدریچه خانه ای وارد میکرد)
آی نه گؤزل قایـــدادی شال ساللاماق
(ای چه زیباست سنت شال انداختن )(قاشق زنی به نوعی )
بی شالینا بایرام پـــــــــایی باغلاماق
(در شال داماد عیدیانه اورا بستن)
شال ایسته دیم منده ائـــوده آغلادیم
(منم شال خواستم در خانه گریستم)
بیر شال آلیب تئز بئلیمه باغـــــــلادیم
(یه شالی گرفتم و بر کمرم بستم)
غولام گیله قاچدیم شالی سـاللادیم
(بدوبدو رفتم خانه غلام شال خودرا اویزان کردم)
فاطما خالا منه جوراب باغـــــــــــلادی
(خاله فاطمه بر شالم جوراب بست)
خان ننه می یادا سالیب آغــــــــلادی
(خانم بزرگم را به یاد انداخت و گریه کرد)
................................................
استاد شهریار
................................................

جشن‌های ایران باستان (9)

جمال محمد زاده | سه شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۵ | 13:23

 

جشن‌های دیگر سال[ویرایش]

سروش روز[ویرایش]

در ماه فروردین علاوه بر عید نوروز چند جشن دیگر هم وجود داشت، یکی در روز ششم، که زادروز زرتشت در نظر گرفته شده‌است (که فاقد منبع تاریخی است)، روز نوزدهم جشن فروردگان و دیگری جشن سروش روز بود. این روز از این روی فرخنده دانسته می‌شد که به سروش اختصاص داشت و سروش فرشته‌ای است که شب را مراقبت می‌کند. به غیر از سروش روز در روز هفدهم هر ماه نیز سروش نام دارد. در برهان قاطع آمده‌است که نیک است در این روز دعا کردن و به آتشکده رفتن.

جشن آبانگاه[ویرایش]

در روز دهم ماه فروردین جشنی برگزار می‌شده‌است، موسوم به آبانگاه که آنهم با آب و باران و مراسمی در تقدیس آن مربوط است.

جشن خزان[ویرایش]

گویا دو جشن تحت عنوان خزان برگزار می‌شد. جشن خزان نخستین و جشن خزان دوم. اولی در روز هشتم شهریور ماه و دومی روز اول مهر.

سیرسور[ویرایش]

در روز چهاردهم دی ماه رسم بود که خوراک‌هایی با سیر طبخ کرده و بخورند. از آنجا که به اعتقادایرانیان باستان در این روز بود که دیوان بر جمشید چیره شدند و او را کشتند بنابراین رسومی را برای دفع دیوان داشتند که یکی از آن‌ها خوردن سیر بود. آنان سیر را با غذا می‌خوردند یا آن را درون گوشت می‌نهادند و می‌پختند.

جشن بتیکان[ویرایش]

روز پانزدهم از ماه دی یعنی روز دی به مهر که دیبگان نیز خوانده شده، عامهٔ مردمی جشنی موسوم به بتیکان داشته‌اند. در این روز مردم برای از بین بردن موجودات زیان‌رسان از خمیر یا گل تندیسی از آدمی ساخته و آنرا در مدخل در یا راهرو خانه‌ها می‌نهادند، بعداً این مجسمه را می‌سوزاندند.

جشن گاوگیل[ویرایش]

شانزدهمین روز ماه دی که به نام ایزدمهر نام گذاری شده جشن گاوگیل یا کاوکیل واقع بوده است. سبب این جشن را گفته‌اند مملکت ایران در این روز از ترکستان جدا شده و گاوهایی که ترکستانیان از ایرانیان به یغما برده بودند، پس گرفته‌شد.[

جشن بادبره[ویرایش]

وجه تسمیهٔ این جشن به عنوان آن است یعنی بادبره. گویند هفت سال در ایران باد نیامد. در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت «دیشب آن مقدار باد آمد که موی بر پشت گوسفندان بجنبید.» پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و به این روز به یادگار به بادبره شهرت یافت. ابوریحان بیرونی می‌گوید در قم و حوالی آن باد روز با مراسم بسیار مفصلی که با شادی و پایکوبی همراه‌است برگزار می‌شود و بازاری تدارک می‌بینند که در آن بازار وسایل شادی و رفت‌وآمد و گونه‌ای کارناوال برپا می‌گردد. اما در اصفهان این روز را کژین می‌نامند و جشنی تدارک می‌شود به مدت یک هفته و چون جشن‌های بزرگ به طول می‌انجامد .

یلدا[ویرایش]

واژهٔ یلدا از زبان سریانی و به معنای تولد است و سبب این نام گذاری را چنین دانسته‌اند که در پایان این شب دراز که اهریمنی است خورشید یا مهر متولد می‌شود و تاریکی را از میان می‌برد. یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا می‌کردند، سابقه‌ای چند هزار ساله دارد و از رسوم ویژه آریایی‌هاست. اقوام قدیم هندوایرانی و هندواروپایی جشن تولد آفتاب را آغاز  زمستان می‌گرفتند به ویژه ژرمنی‌ها عید تولد آفتاب را در آغاز زمستان گرفته و آن را به خدای آفتاب نسبت می‌دادند و این بی‌تناسب هم نیست، چه واقعاً آغاز زمستان مثل تولد جدید خورشید است. آشکار است که به موجب بلندترین شب که تاریکی که مظهر اهریمن بود بیشتر در زمین می‌پایید، این شب را نحس و بدیمن می‌شمردند. در شب یلدا جهت رفع این نحوست، آتش می‌افروختند، گرد هم جمع می‌شدند و خوان ویژه می‌گستردند. این سفره جنبهٔ دینی داشت و مقدس بود.

نوروز انهار[ویرایش]

در گاه‌شمار ایران باستان، روز نوزدهم هر ماه فروردین نام داشته است. نوروز انهار جشنی بوده در روز فروردین از ماه اسفند که مردمان در این روز به دشت و دمن، به ویژه کنار رودها و چشمه‌ها رفته و طی مراسمی عطر و گلاب در آب‌ها می‌افشاندند.

جشن بمو[ویرایش]

جشن بمو بزرگترین و مهمترین جشن مانویان بوده‌است که در شهریور روز از شهریور ماه برابر با چهارم شهریور از گاهشماری مانوی برگزار می‌شده‌است. این جشن پس از قتل‌عام مانویان به فراموشی سپرده شد.

 

جشن‌های ایران باستان (8)

جمال محمد زاده | یکشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۵ | 19:25

 

نوروز و جشن‌های مربوط به نوروز[ویرایش]

نوشتار اصلی: نوروز در ایران باستان

ابوریحان بیرونی نوروز نامیدن این روز را از آن رو می‌داند که به قول وی پیشانی سال نو است با این همه به سبب گردش سال در گاه‌شماری اوستایی نو مشکلاتی در باب تعیین زمان واقعی نوروز پدید آمده‌است. از دورهٔ اسلامی شواهدی در دست است که نشان می‌دهند واقع شدن نوروز در نقطهٔ اعتدال بهاری و آغاز کردن سال نو از اول بهار از عهد ملکشاه سلجوقی است و پیش از آن دست کم طی دوره‌هایی نوروز در موقعیت‌های دیگری برگزار می‌شده‌است.

نوروز کوچک[ویرایش]

روز نخست فروردین ماه نوروز همگانی یا نوروز کوچک خوانده می‌شد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونه‌ای همگانی داشته و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می‌گذرانیده‌اند، از اینرو آنرا نوروز همگانی نامیده‌اند.

نوروز بزرگ یا خردادروز[ویرایش]

در گاه‌شماری ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می‌باشد. نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بوده‌است. خردادامشاسپند موکل بر آب است و این روز بدو منسوب می‌باشد. این روز در میان جشن‌ها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشته‌است. در پهلوی رساله‌ای است به نام ماه فروردین روز خرداد که بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده و هم چنین بسا رویدادها که در آینده در چنین روزی حادث خواهد شد. اما چنانکه در سنت است و زرتشتیان بدان باور دارند که تولد زرتشت نیز در چنین روزی است، در این رساله بدان اشاره نشده‌است. بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت.

مراسم ایرانیان باستان در نوروز[ویرایش]

آداب و رسوم نوروزی همه سرچشمه‌ای کهن دارند و از نظرگاه دانش مردم‌شناسی بسیار جالب توجه برای مطالعه هستند. ایرانیان عقیده داشتند که سرنوشت انسان و جهان در سالی که در پیش است، در نوروز تعیین می‌شود. گفته می‌شد که در این روز زرتشت با خدا گفتگویی پنهانی داشت و در این روز نیکبختی‌ها برای مردمان زمین، تقسیم می‌گردد و از این روست که ایرانیان آن را روز امید نامند.

خوان نوروزی[ویرایش]

ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانه‌های خویش باز می‌گردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفره‌ای رنگین می‌گستراندند و انواع خوراک‌ها و نوشیدنی‌ها را در آن می‌نهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد. استاد پورداودهفت سین را همان خوانی که جهت درگذشتگان می‌گستردند، می‌داندمحققان بر این نظرند که چیدن هفت سین در سفرهٔ نوروزی بعد از تسلط اعراب در ایران معمول شده‌است و ایرانیان باستان خوان نوروزی را با هفت عنصر که حرف اول آن با شین بوده‌است، می‌آراسته‌اند و آن هفت عنصر عبارت بودند از: شمع، شیرینی، شراب، شیر، شربت، شکر و شانه. پس از تسلط اعراب بعلت اینکه یکی از این هفت عنصر شراب بوده‌است، هفت شین را موقوف و بجای آن هفت سین معمول شده‌است.

کاشت حبوبات جهت تفال زدن[ویرایش]

یکی از آیین‌های که پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه می‌باشد. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستون‌هایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا می‌کردند و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات می‌کاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی می‌کردند. معمول بود به رشد این دانه‌ها نگریسته و هر یک از دانه‌هایی که بهتر بار آمده بود، تفال می‌زدند که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود. در خانه‌ها نیز در ظروف ویژه سبزه به عمل می‌آوردند. هر کدام از مردمان در ظرفی یا چیزی مانند آن اقلامی از دانه‌ها از قبیل گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت، و ماش می‌کاشتند.

جشن و مراسم آب‌پاشی[ویرایش]

از جمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در نوروز انجام می‌شد، رسوم آبریزگان یا شست‌وشو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده‌است. البته به نظر می‌رسد که مراسم آب‌پاشی و جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد و در نوروز رسوم آبریزگان عبارت بوده‌است از غسل و شست‌وشو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو.

هدایای نوروزی[ویرایش]

در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا می‌کردند. در نوروز مردم به یکدیگر شیرینی هدیه می‌دادند و این رسم در دوران ساسانی همگانی بوده‌است. در نوروز بزرگ، پیش از لب به سخن گشودن، شکر می‌خورند و بر خود روغن می‌مالند تا از انواع بلایا در طول سال، در امان باشند.

کوسه برنشین[ویرایش]

مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن. ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده‌است که در اولین روز بهار یک مرد کوسه (یعنی شخصی که او را در چانه و زنخ زیاده بر چند موی نباشد.) را بر خر می‌نشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن که خود را مرتب باد می‌زد اشعاری می‌خواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه و دینار می‌گرفت. آنچه از مردم می‌ستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ می‌کرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را می دیدند، مورد آزار و شتم قرار می‌دادنداین رسم در روزگار ساسانی و دورهٔ اسلامی، توسط غلامان سیاه اجرا می‌شده که ملبس به لباس‌های رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجهٔ شکسته و خاصی که داشتند، دف و دایره می‌زدند و ترانه‌های نوروزی می‌خواندند. حاجی فیروزهای امروزی که مقارن نوروز و سال نو در کوی و برزن مردم را به طرب در می‌آورند، از بقایای آن رسم کهن است. با این تفاوت که امروزه چون غلام و سیاهانی نیستند که چنین کنند، دیگران خود را سیاه کرده و به زی آنان آراسته و تقلیدشان می‌کنند.

میر نوروزی[ویرایش]

در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب می‌کردند و برای یک یا چند روز زمام  امور شهری را به عهده‌اش می‌سپردند پس از انقضای ایام جشن سلطنت او نیز به پایان می‌رسیده‌است. واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبوده‌است و احکامی که میرنوروزی صادر می‌کرده پس از نوروز به حال اول بازگردانده می‌شده است. نظیر این جشن در بابل نیز مرسوم بود.[

بار عام نوروزی[ویرایش]

در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا می‌داشت. از رسم‌هایی که شاهان در نوروز برگزار می‌کردند، یکی این بود که شاه جشن نوروز را افتتاح می‌کرد و به مردمان اعلام  می‌داشت که وی آنان را بار خواهد داد و به آنان نیکی خواهد کرد. دومین روز، بلند پایه‌ترین کسان را بار می‌داد، یعنی دهقانان و اعضای خاندان‌های بزرگ (اشراف بلند پایهٔ موروثی، ویسپوهران). سومین روز، اسوران و بلندپایه‌ترین موبدان را بار می‌داد. چهارمین روز، خانوادهٔ خود و نزدیکان خویشان و درباریان را بار می‌داد و پنجمین روز، فرزندان و کارگزاران خود را بار می‌داد. بدین ترتیب به هر کدام رتبه و اکرامی را که شایستهٔ آن بود ارزانی می‌داشت چون روز ششم فرا می‌رسید، شاه که وظایف خود را نسبت به آنان انجام داده‌بود، نوروز را برای خود و در خلوت جشن می‌گرفت.

در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش کش‌ها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا می‌شد. در نوروز رسمی در دربار جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده می‌گرفتند و برعکس. خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کرده‌است.

رسم ملکان عجم چنان بوده است که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را می‌داده‌است و هیچ کس را مانعی از دیدار با شاه نبوده‌است. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده می‌کرد و شاه نامه‌ها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی می‌کرد. اگر از شاه شکایتی می‌شد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش  موبد به دو زانو می‌نشست و می‌گفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او می‌داد و می‌گفت «این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» در نوروز هر که ضعیف تر بود، نزدیکتر به شاه بود و کسانی که قویتر بودند، باید دورتر از شاه جای می‌گرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روشهای پدران را بگردانید.

خواجه نظام‌الملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کرده‌است ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شده‌است. 

جشن‌های ایران باستان (7)

جمال محمد زاده | شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۵ | 18:40

 

جشن‌های آتش[ویرایش]      

 

یک رشته از جشن‌های آریایی از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی جشن‌های آتش است. منظور از جشن‌های آتش جشن‌هایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام می‌شد. میان رومیان و یونانیان و بعضی از ملل دیگر اروپایی نظایرش با جشن‌های آتش ایرانی هنوز باقی است. از جمله جشن‌های آتش که هنوز در ایران باقی‌مانده جشن چهارشنبه سوری و جشن سده است. از جشن‌های آتش که فراموش شده، باید از جشن آذرگان در نهم ماه آذر و جشن شهریورگان در روز چهارم ماه شهریور نام برد. لازم به یادآوری است که زرتشتیان عقیده دارند، روشنی و آتش و آفتاب تجلی اهورامزدا است. اهورامزدا به وسیلهٔ نور تجلی می‌کند.

جشن سده[ویرایش]

ار جملهٔ بزرگترین جشن‌های آتش در ایران باستان که تدوام داشته و تا به امروز ادامه دارد جشن سده است یعنی جشنی که به یادگار پیدایی آتش برگزار می‌شود. فردوسی شرح آن را در ضمن احوالهوشنگ چنین آورده‌است. «هوشنگ شاه پیشدادی روزی به هنگام شکار که با گروهی همراه بود، مار سیاهی (مظهر مرگ و نیستی در ایران باستان) می‌بیند. سنگی با شدت به سوی مار پرتاب می‌کند. بر اثر اصابت سنگ بر سنگ جرقه می‌جهد و خار وخاشاک اطراف آن به آتش کشیده می‌شود و مار می‌گریزد و شاه و همراهان به گرد آتش (مظهر فروغ ایزدی) به جشن و سرور تا شب هنگام پرداخته و نمی‌گذارند آتش هیچ‌گاه خاموش شود. از آنگاه آن جشن را سده نام نهادند.»

وجه تسمیهٔ این جشن به همان عدد سد می‌رسد و مربوط است به موقعیت‌های فصلی. در دورانی ایرانیان سال را به دو فصل تقسیم می‌کردند، تابستان بزرگ که هفت ماه بود از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه و زمستان بزرگ که از اول آبان ماه شروع و به پایان اسفند ماه می‌رسید و بعضی پنجه را نیز در این پنج ماه به شمار می‌آوردند که مجموعاً یک سد و پنجاه روز می‌شد. گویند چون صد روز از زمستان بزرگ سپری می‌شد، ایرانیان جشن سده را برپا می‌کردند چون بر آن بودند که اوج و شدت سرما سپری شده و این پدیدهٔ نابسامانی و سکون که از کردار اهریمن است، توان و نیرویش رو به زوال و کاستی است. این جشن را آبان روز از بهمن ماه برابر با دهمین روز از بهمن ماه برگزار می‌کردند به شب هنگام و در این وقت درست سد روز از زمستان بزرگ می‌گذشت. در جشنی بزرگ آتش را که جلوگاه و رمز و کنایت از اهورامزدا است، می‌افروزند تا نیروهای اهریمنی ضعیف و نابود شوند.[

یکی از مشخصات و ویژگی‌های جشن سده تعاون و همکاری مردم است. این جشنی است، همگانی در گذشته مرسوم بوده که گردآوری هیزم و خار و خاشاک برای جشن فریضه‌ای دینی است و کرداری است که ثواب دارد. مغان را سنتی بوده‌است که جانوارن موذی و زیان‌آور را باید منهدم سازند تا زیان و آسیب اهریمنی کاسته گیرد. جانوران موذی را در اصطلاح خرفستر می‌گویند و آلتی داشتند که بدان آن جانواران موذی را نابود می‌کردند که خرفسترغن نامیده می‌شد با توجه به قراین مذکور و با تأمل در داستان هوشنگ و مار و آتش گویا رسم سنتی مغان چنان بوده که در جشن سده جانواران موذی و زیان‌آور را در آتش می‌رانده‌اند.

جشن سوری پایان سال[ویرایش]

در تقویم و روزشماری ایرانیان شنبه و چهارشنبه و یا آدینه وجود نداشته‌است. اساس تقسیم آنان در روز شماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نام‌های کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برگزار نمی‌شده‌است. روز شماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. جشن سوری یک عادت و رسم قدیمی بوده که در پایان سال اجرا می‌شده است و آنچه مسلم است، چهارشنبه نبوده‌است. علت جشن و آتش افروزی در ایام آخر سال مربوط می‌شود به جشن فروردگان که فروهرها یا ارواح مردگان به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلی خود در  آسمان به شهر و دیار و خان‌ومان فرودآمده و میان بازماندگان زندگی می‌کنند. یکی از واجبات و سنت‌های معمول آتش افروختن بر سربام‌ها و در کوی و برزن بوده‌است. علتی که برای آن ذکر می‌کنند، اینست که ارواح را راهنما باشد تا در روشنی و فروغ آن به خانه‌های خود درآیند.

 

جشن‌های ایران باستان (6)

جمال محمد زاده | شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۵ | 0:32

 

جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه[ویرایش]

جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه نام جشنی بوده که به مدت ده روز، در روزهای پایان سال برگزار می‌شده‌استاین جشن در دوران باستان، جشن فروهرها یا روان درگذشته بود. آخرین گاهنبار، همسپثمیدیه نامیده می‌شد که شامل پنج روز اضافی یا همان پنجه دزدیده بود و جای آن در پایان آخرین ماه، از ماه‌های سی روزه بود.[  بر طبق عقاید مردم در این ده روز روان‌های  درگذشتگان به ترتیب از بهشت و از دوزخ خارج می‌شوند و برای بازدید خانه‌هایشان می‌آیند. فدیه‌هایی تقدیم آنها می‌شود و کوشش می‌گردد که آنها راضی باشند. روان‌های دوزخیان غمگین هستند و احساس یک زندانی را دارند که گریخته است و هر لحظه بیم آن را دارد که دوباره گرفتار شود. روان‌های بهشتیان شادند و شادمانی می‌کنند و دعای خیرشان را نثار افراد خانواده‌شان می‌نمایند. بنابر سنت‌های دیگر اعتقاد بر این بود که این روان‌های درگذشتگان نیست که باز می‌گردد بلکه فروهر آنهاست. بنابر اعتقاد زرتشتیان فروهرها قبل از تولد انسان و حتی قبل از آفرینش وجود داشته‌است. در فروردین یشت یشت سیزده بند چهل و نهم به بعد، آمده‌است که در مدت همسپتمدم، فروهرهای مؤمنان از اقامتگاه‌های خود می‌آیند و مدت ده شب در کنار مردمان می‌مانند.[۳۴]

به عقیدۀ پروفسور ویلهلم گایگر، ایرانشناس آلمانی، در ایران پیش از اسلام نوروز در اصل عید مردگان یا به عبارت بهتر، عید احترام به ارواح گذشتگان بود. چنین عیدی در همه جای دنیا در میان مردمان گوناگون معمول است. سرچشمۀ این احترام ترسی بوده است که مردم از ارواح گذشتگان داشته‌اند و گمان می‌کرده‌اند که آن ارواح می‌توانند اسباب ذلت و بدبختی آنان شوند. بنابراین، برای این ارواح قربانی‌ها می‌کرده‌اند و چون می‌پنداشتند که ارواح نیز همان نیازهای آدمیان زنده را دارند، در نتیجه، از برای آنان خوراک و نوشیدنی فراهم می‌کردند تا آنان را از خود راضی کنند و دور نگه دارند. تقی‌زاده نیز مانند گایگر معتقد است که نوروز در میان ایرانیان باستان در اصل عید مردگان بوده، یعنی روزی بوده که ارواح مردگان به خانه‌های خود برمی‌گشتند. در این روز مردم برای ارواح گذشتگان دعا و نیاز می‌کردند و کم و بیش مانند روز رغایب در میان مسلمانان و یکشنبه مردگان در میان مسیحیان بوده است.

زمان جشن[ویرایش]

زمان جشن ده روزهٔ فروردگان، از اشتاد روز (۲۶ اسفند) تا انیران روز (۳۰ اسفند) و پنج روز گات‌ها یا همان پنجه دزدیده (پنج روز اول فروردین) بود. بنابر عقیده ایرانیان باستان، در این هنگام آفرینشانسان صورت گرفته و آخرین گاهنبار است. ابوریحان بیرونی چنین آورده که «این جشن ده روز طول می‌کشیده، آخرین پنج روز اسفند ماه را، نخستین فروردگان و پنجهٔ مسترقه را دومین فروردگان می‌گفته‌اند. مؤرخین آورده‌اند که خسرو انوشیروان در مدت ده روز جشن فروردگان سفیر امپراتور روم ژوستین را نپذیرفت چون مشغول بجای آوردن اعمال عید بود. عدم اجرای کامل کبیسه یا انجام کبیسهٔ ناقص همیشه در جابجایی زمان جشن‌ها ایجاد اشکال و اختلاف می‌نمود، جشن فروردگان نیز چون جشن‌های دیگر از این قاعدهٔ جابجایی برکنار نبوده‌است.

رسوم جشن فروردگان[ویرایش]

بازماندگان خانه و کاشانه را پاکیزه و تمیز می‌کردند و نقل و نبات و شیرینی و سبزی و انواع خوراکی در اتاق و بر بام می‌نهادند. دشمنی و بدخواهی را به دوستی تبدیل می‌کردند و همگان از هم خشنودی می‌طلبیدند تا فروهرها و روانان شادمان شوند و برای‌شان دعای خیر کنند و یاری‌شان دهند. یکی از جمله مهم‌ترین مراسم این جشن افروختن آتش بودمردم روی پشت بام‌ها آتش بر می‌افروختند و اعتقاد داشتند که با این کار فروهرها به طور گروهی مانند سپاه بازگشته و به بازماندگان کمک خواهند کرد. این رسم هنوز هم در بین زرتشتیان یزد و کرمان مرسوم است. این آغاز جشن فرودگان که با افروختن آتش همراه بود، بعد از اسلام تبدیل به چهارشنبه سوری شد.

 

جشن‌های ایران باستان (5)

جمال محمد زاده | پنجشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۵ | 19:30

 

مردگیران یا سپندارمذگان یا اسپندگان[ویرایش]

ابوریحان بیرونی از این جشن چنین یاد کرده‌است «روز پنجم ماه اسفند روز جشن سپندارمذگان ست و معنای آن خرد و شکیبایی است سپندارمذ فرشته ایست نگهبان زمین و نیز فرشتهٔ پاسبان زنان پارسا و نیکخواه است در روزگار پیشین این ماه و بویژه این روز جشن زنان بود و در این جشن مردان به زنان بخشش می‌کردند و هنوز این آیین در اصفهان و ری و دیگر جاها بجاست و به فارسی آن راجشن مردگیران نامند.»
جشن سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پابرجاست. در روز پنجم از اسفند بر روی پاره‌ای کاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی نویسند و به در خانه‌های خود بیاویزند تا اینکه آن خانه‌ها در هنگام سال از آسیب گزندگان و حیوانات زیان کار برکنار ماند. این جشن را جشن برزیگران نیز خوانند.

جشن‌های شش گانهٔ گاهنبار[ویرایش]

گاهنبار یا گاهبار این دو لغت یک معنی دارد و آن شش روزی است که خداوند، عالم را آفرید و زرتشتیان در کتاب زند اوستا از زرتشت نقل می‌کنند که خداوند عالم را در شش گاهنبار آفرید. نام‌های  گاهنبارهای ششگانه به قرار زیر است:

 

نام ماه

زمان برگزاری

مناسبت جشن

۱

گاهنبار میدیوزرم

روز پانزدهم اردیبهشت، پنج روز، از خور روز تا دی به مهر

آفریدن آسمان[۲۵]

۲

گاهنبار میدیوشـم

روز پانزدهم تیر ماه، پنج روز، از خور روز تا دی به مهر

آفریدن آب[۲۶]

۳

گاهنبار پـتیه‌شـهیم

روز سی‌ام شهریور، پنج روز، از اشتاد تا روز انیران

آفریدن زمین

۴

گاهنبار ایاسرم

روز سی‌ام مهر ماه، از اشتاد روز تا انیران روز

آفریدن گیاه

۵

گاهنبار میدیارم

بیستم دی ماه، از مهر روز تا بهرام روز

آفریدن جانوران

۶

گاهنبار همسپثمیدیه

اسفندارمذ ماه، از روز اهنودگاه تا روز وهیشتوایشت‌گاه
در پایان دوازده ماه و آخرین روز پنجه دزدیده

آفریدن انسان[۲۷]

 

هر یک از جشن‌های ششگانهٔ گاهنبار، پنج روز بطول می‌انجامیده و آخرین روز هر گاهنبار مهم‌ترین روز جشن بوده‌است. در این روزها همگان ملزم بودند تا مطابق و برابر توانایی‌شان انفاق کنند. در دعایی که از زمان ساسانیان باقی‌مانده ملاحظه می‌شود که استغفارکننده جایی می‌گوید «از اینکه در مراسم گهنبارها شرکت نکرده و انفاق نکردم، بخشایش می‌طلبم.»

 

جشن‌های ایران باستان (4)

جمال محمد زاده | چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۵ | 20:14

 

اردیبهشتگان[ویرایش]

اردیبهشتگان یا گلستان‌جشن از جملهٔ جشن‌های آتش است. روز سوم از هر ماه به نام اردیبهشت می‌باشد و سوم ماه اردیبهشت جشن اردیبهشت‌گان برگزار می‌شد.خلف تبریزی آورده که در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن.

خردادگان[ویرایش]

در روز ششم از ماه خرداد به مناسبت برخورد نام ماه و روز مطابق معمول جشنی برگزار می شده موسوم به خردادگان که کوشیار گیلانی آن را عبدالبقر ضبط کرده‌است.

جشن تیرگان[ویرایش]

روز سیزدهم تیر ماه که به نام تیر یا تِشتًر از ایزدان مهم ایران باستان نام گذاری شده یکی از مهم ترین جشن‌های ایرانیان واقع است. این جشن موسوم به تیرگان به گفتهٔ اغلب منابع تاریخی در بزرگداشت واقعهٔ تیراندازی آرش کمانگیر است. ابوریحان بیرونی از دو تیرگان کوچک و بزرگ یاد می‌کند که اولی در روز سیزدهم و دومی در روز چهاردهم واقع بود و دربارهٔ علت آن نوشته‌است، تیرگان  کوچک زمان پرتاب تیر و تیرگان بزرگ هنگامی است که خبر آوردند تیر به کجا افتاده‌است. باز در منابع آمده‌است که ایرانیان در این روز به شست‌وشوی تن می‌پرداختند. ظاهراً این جشن در ایران و برخی کشورهای همسایه با شکوه بسیار و در دامان طبیعت برگزار می‌شده‌است.

جشن شهریورگان یا آذرجشن[ویرایش]

شهریور امشاسپند ایزد نماد شهریاری آرمانی و نیز نگاهبان فلزات است که ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه را به نامش نام گذاری کرده‌اند. بدین ترتیب در ایران باستان در روز چهارم شهریور ماهجشن موسوم به شهریورگان برگزار می‌شد. این جشن آذرجشن هم نامیده شده و جزء جشن‌های آتش است. مردم در خانه آتش می‌افروختند و پس از ستایش و نیایش برای صرف خوراکی گرد هم می‌آمدند.

جشن امردادگان[ویرایش]

روز هفتم هر ماه امرداد نام دارد و مطابق معمول روز هفتم از ماه امرداد جشن امردادگان برگزار می‌شد که در دوران باستان و عصر ساسانی و پس از آن مراسم و آدابی در دشت و فضای باز انجام  می‌شد. ابوریحان گوید «… مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزهٔ پیش آمدن دو نام با هم، جشن می‌گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته‌ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری‌ها می‌باشد، موکل است…»

جشن مهرگان[ویرایش]

سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ نوشته‌های داریوش بزرگ در بیستون می‌یابیم، در پاییز آغاز می‌شد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد) ایرانیان باستان، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده‌استدر اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، سال اوستایی نو، سال دینی زرتشتی گشت و روز اول سال به اول فروردین، عید نوروز منتقل شدبه همین جهت بسیاری از مراسم ملی مذهبی نوروز و مهرگان همانندی و یکسانی دارند. یکی از بارزترین مراسم نوروز و مهرگان بار عام شاهان بود.

جشن آبانگان[ویرایش]

نزد ایرانیان باستان پس از آتش دومین عنصر مقدس آب بود که دربارهٔ احترام به آن و ضرورت پاکیزه نگاه داشتن این عنصر زندگی بخش تأکیدهای فراوان شده‌است. بر اساس همین اهمیت هشتمین ماه سال و دهمین روز ماه به پاس احترام به این عنصر و ایزد موکل بر آن نام گذاری شده‌است. آبانگان جشنی بوده‌است که ظاهراً به صورت همگانی و با حضور در کنار آب‌ها و پرداختن به جشن و شادی و خوردن و نوشیدن و نیز خواندن نیایش‌های مربوط به ایزدان آب‌ها برگزار می‌شده‌است. در ایران امروز اثری از برگزاری این جشن دیده نمی‌شود ولی پارسیان هند هنوز با پوشیدن لباس سفید و حضور در کنار آب‌های طبیعت این روز را گرامی می‌دارند. برخی گاه‌شمارها تاریخ این جشن را ۴ آبان ماه ذکر کرده‌اند.

جشن آذرگان[ویرایش]

نهمین روز ماه آذر به سبب توافق دو نام طبق رسم جشن گرفته می‌شد. این جشن موسوم به آذرگان نیز از زمرهٔ جشن‌های آتش شمرده می‌شود و به همین دلیل بیرونی گفته‌است زرتشت به پیروان خود فرمود که در این روز به زیارت آتشکدهها بروند و قربانی کنند و در امور عالم به مشاوره بپردازند امروزه این جشن که در تقویم کنونی در سوم آذرماه واقع‌است، همانند بسیاری از جشن‌های دیگر جنبهٔ ملی خود را از دست داده و تنها زرتشتیان هنوز با رفتن به آتشکده و خواندن نیایش آن را گرامی می‌دارند.

خرم‌روز[ویرایش]

خرم‌روز روز اول از ماه دی است و به مناسبت برخورد نام روز با نام ماه که نام خداوند نیز بود، در ایران باستان جشن گرفته می‌شد. روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیر دینی. زرتشتیان به ویژه پارسیان این روز را بسیار محترم شمرده و آنرا دی‌دادارجشن می‌نامند. ابوریحان بیرونی می‌گوید دی ماه را خورماه نیز می‌گویند و روز اول ماه را خره روز یا خوره روز نامند. پیروان آیین مهر روز  اول دی را روز تولد خورشید می‌دانستند چون از این روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان می‌پاید و شب‌ها کوتاه‌تر و روزها بلندتر می‌شود. ایرانیان سال را در دوره‌ای از ادوار تاریخی خود از آغاز زمستان و ماه دی یا روز خورشید و ماه خداوند آغاز می‌کردند و در واقع نوروزشان بود.

بهمن‌گان یا بهمنجنه[ویرایش]

جشن بهمنگان یا بهمنجه روز دوم ماه بهمن که مصادف بود با روز بهمن برگزار می‌شد. بهمن نام نخستین امشاسپند دین زرتشتی است و در اوستا مرکب است از دو جزء وهو به معنی خوب و نیک و منه از ریشهٔ من به معنی منش پس وهومن که در فارسی جدید بهمن شده به معنی نیک‌منشی است. پختن نوعی آش موسوم به دیگ بهمنجه بسیار رایج و معمول بوده‌است. در هر خوراکی از گیاه  بهمن سرخ و بهمن سفید استفاده می‌کردند. این گیاه دارای خواص دارویی است و در روزگار باستان ایرانیان معتقد بودند که خوردن آن به حافظه بسیار کمک می‌کند. یکی از رسوم نیک این روز آن بود که طی تشریفاتی به کوه و دشت رفته و گیاهان ویژه‌ای را که خواص دارویی داشت می‌کندند تا در طول سال مورد استفاده قرار دهند. هم چنین تهیهٔ شیره‌ها و روغن‌های نباتی و ساقه‌ها و چوب‌ها و برگ‌های سوزاندنی که بوی خوش پراکنده و گندزا باشند، در این روز انجام می‌شد. آن گونه که از اشارات در آثار مکتوب در دوران اسلامی دریافت می‌شود، جشن بهمنگان در قرون پس از ساسانیان تا پیش از حملهٔ مغول بسیار مرسوم بوده‌است و آداب و تشریفات آن رواج تقریباً عام داشته‌است.

 

جشن‌های ایران باستان (3)

جمال محمد زاده | سه شنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۵ | 20:11

 

روزهای همنام با دوازده ماه و جشن‌های ماهانه[ویرایش]

نام‌های دوازده‌گانه ماه‌ها با دوازده نام از اسامی روزها، مشترک هستند. در مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده می‌شود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار می‌رفته‌است. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق می‌افتاد، آن روز را جشن می‌گرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها راجشن‌های ماهانه بنامیم، پدید می‌آمد. این جشن‌ها در جدول زیر نمایان است:

 

نام ماه

تاریخ روز و نام روز

نام جشن

۱

فروردین

روز نوزدهم، روز فروردین

جشن فروردگان

۲

اردیبهشت

روز سوم، روزاردیبهشت

جشن اردیبهشتگان

۳

خرداد

روز ششم، روز خرداد

جشن خردادگان

۴

تیر

روز سیزدهم، روز تیر

جشن تیرگان

۵

امرداد

روز هفتم، روز امرداد

جشن امردادگان

۶

شهریور

روز چهارم، روز شهریور

جشن شهریورگان

۷

مهر

روز شانزدهم، روز مهر

جشن مهرگان

۸

آبان

روز دهم، روز آبان

جشن آبانگان

۹

آذر

روز نهم، روز آذر

جشن آذرگان

۱۰

دی

روز یکم، روز هرمزد

خرم روز

۱۱

بهمن

روز دوم، روز بهمن

جشن بهمنگان

۱۲

سپندارمذ

روز پنجم، روز سپندارمذ

جشن اسفندگان

اینها جشن‌های دوازده‌گانهٔ سال می‌باشد که در روزگار ساسانیان پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان برگزار می‌شد.

 

جشن‌های ایران باستان (2)

جمال محمد زاده | دوشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۵ | 9:43

 

گاه‌شماری در ایران باستان[ویرایش]

نوشتار اصلی: گاه‌شماری در ایران باستان

نوشتار اصلی: گاه‌شماری اوستایی نو

در ایران باستان گاهشماری‌های گوناگونی رواج داشته‌است. در زمان ساسانیان دو نوع گاه‌شماری معمول بود.
نخست سال عرفی یا شمسی ناقصه یا سال سیار یا همان گاه‌شماری اوستایی نو بود که در این گاه‌شماری هر سال دوازده ماه دارد و هر ماه درست ۳۰ روز. این ۳۰ روز دارای ۳۰۰ نام مشخص و ویژه می‌باشد. نام‌ها از آن امشاسپندان و ایزدان است اما پنج روز باقی می‌ماند. این پنج روز پس از آخرین روز از ماه اسفند اضافه می‌شده که پنجه، پنجهٔ دزدیده، خمسهٔ مسترقه یا اندرگاه خوانده می‌شود و هر روزی را نامی ویژه است. این پنج نام از پنج بخش گات‌ها یا سرودهای زرتشت برگزیده شده‌است. همچنین دوازده ماه اوستایی نیز دارای دوازده نام است، منتخب از نام‌های امشاسپندانو ایزدان که با دوازده نام از ۳۰ اسم روزها، مشترک است بر پایهٔ آن هر سال درست ۳۶۵ روز حساب می‌شد بدون حساب کردن یک چهارم روز در سال بنابراین نوروز در این نوع گاه‌شماری هر  ۱۲۰ سال یک ماه جلو می‌رفتدیگری سال ثابت یا گاه‌شماری بهیزکی بود که در آن کبیسه، هر ۱۲۰ سال گرفته و حساب می‌شد و نوروز و سال شمسی در هر دور ۱۲۰۰ سال در جای خود قرار گرفته و ثابت می‌ماند و هیچ‌گاه آغاز سال بیش از یک ماه جلو نمی‌افتاد و یا چند روزی عقب نمی‌ماند و اغلب حتی الامکان می‌کوشیدند که آغاز سال را در محل نجومی خود نگاه دارنداما حسن تقی‌زاده نظر دیگری در مورد زمان برپایی نوروز در دوران ساسانی دارد و نوشته است، در عهد ساسانیان نوروز، یعنی روز اول سال ایرانی و اول فروردین‌ماه چنان‌که در زمان ما معمول است، در آغاز بهار نبود بلکه مانند عید فطر و عید قربان در فصول سال می‌گشت، البته نه به آن سرعت که عیدهای عربی می‌گردند. در سال یازدهم هجرت که گاه‌شماری یزدگردی و همزمان با جلوس یزدگرد سوم (۶۳۲––۶۵۱ میلادی)، آخرین پادشاه ساسانی، بر تخت پادشاهی است (۶۳۲ میلادی)، نوروز در ۱۶ حزیران رومی (ژوئن) یعنی نزدیک به اول تابستان بود. از آن تاریخ نوروز به تدریج هر چهارسال یک روز عقب‌تر ماند تا در سال ۴۶۷ هجری، در ۱۳ برج حوت یعنی ۱۷ روز مانده به آخر زمستان واقع شد که جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی، ترتیب تقویم جدید جلالی را بنیان گذاشت و نوروز را در روز اول بهار ثابت نگاه داشت. از آن زمان تاکنون این جشن در اول فصل بهار برپا می‌شود.

این که چرا به جای کبیسهٔ چهار ساله و افزودن یک روز پس از ۱۲۰ سال با افزودن یک ماه کبیسه می‌گرفتند نزد ایرانیان توجیه دینی داشت. ابوریحان بیرونی می‌گوید که ایرانیان برای هر روز آیین‌های خاصی داشتند از جمله ذکر نام ایزدی که روز به نام اوست و پادشاهان ساسانی نیز برای هر روز یک نوع گل و شراب و نغمه داشتند و از این رو افزوده شدن بر تعداد روزها ترتیب را برهم می‌زد. برخی  نویسندگان دلایل دیگری هم آورده‌اند از جمله اینکه چون ایرانیان برای روزها، سعد و نحس قایل بودند نمی‌خواستند با جابه‌جا شدن، روزهای سعد به روزهای نحس منتقل شوند و نوروز در اولین روز ماه نباشد.

اصلاحات خیام در سده چهارم هجری قمری موجب شد تا گاه‌شماری ایرانی به دقت مطابق با تقویم طبیعی گردد و نوروز و دیگر جشن‌های سالیانه در جای حقیقی خود تثبیت شوند.

جشن‌های ایران باستان  (1)

جمال محمد زاده | یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۵ | 14:59
 

 

جشن‌های ایران باستان  (1)

 

جشن‌های ایران باستان به جشن‌های ایران در دوران ایران باستان اشاره دارد. جشن‌های بزرگ ایرانیان باستان عبارت بودند از: نوروز، مهرگان، جشن‌های آتش، گاهنبارها و جشن فروردگان که در خلال هر یک از این جشن‌ها مراسم و جشن‌های وابسته‌ای نیز برگزار می‌شده‌است.

 

واژهٔ جشن فارسی گرفته شده از «یسن» (Yasna) اوستایی است، به معنی ستایش و پرستش. جشن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را بکار می‌برند. هدف از برگزاری این همه جشن‌ها و گردهمایی‌ها نزدیکی افراد جامعه و موانست آنان و تمرکز نیرو و اتحاد و اتفاق بوده‌است واژهٔ جشن که امروزه بجای عید و ایام خوشی بکار می‌رود، در قدیم برای اطلاق مراسمی بکار می‌رفت که آیین‌های دینی را با سرور و شادمان توامان سازند، به عبارت دیگر، جشن یعنی ستایش و پرستش دینی همراه با سرور و شادمانی.

فلسفهٔ بزرگداشت جشن‌ها[ویرایش]

در فرهنگ ایران کهن، علت آفرینش آدمیان، رواج نیکی محض نه تنها در دنیای زمینی، بلکه در همهٔ کاینات است؛ بنابراین، انسان ایرانی، وظیفه‌ای بس سنگین برعهده دارد و برای تأمین آرامش جهانی، بایستی پیوسته بر ضد قوای زشتی در تلاش و کوشش باشد. جهان ناپایدار کنونی، یک گذرگاه است و آدم از جهان آغازین بخاطر وظیفه‌ای که به وی محول گردیده بایستی از این گذرگاه بگذرد و به سوی جهان پایدار و ابدیت خویش بازگردد. چون در این گذرگاه نیروهای اهریمنی کمین کرده‌اند، وظیفه او جنگ در مقابل سپاهیان اهریمنی است. هر انسان، یک تک سوار پیکارگر است و ابزار او در این میدان کارزار پارسایی و شادمانی است. برای نیل به مقصود چیرگی بر قوای اهریمنی ایرانیان خود را بدو چیز نیازمند می‌دانستند، یکی از آندو، بدنی نیرومند و بازوان نیرومند بود که گفته‌اند:

زنیرو بود مرد را راستی

 

ز سستی کژی زاید و کاستی

و دیگر اراده‌ای قوی و روحی استوار و مقاوم و با ایمان به شکست نهایی پلیدها و فیروزی قوای نیک. برای دست یابی به قسمت دوم، یعنی روانی شاداب و سالم، وسایل چندی داشته انت که یکی از آنها ترتیب دادن جشن‌های متعدد فصلی در طول سال بوده است که به مناسبت‌های گوناگون برپا می‌داشتند. مردم در این جشن‌ها شرکت می‌جستند و بوسیله تفریحات سالم و عیش و سرور و دست افشانی و آتش‌افروزی و پایکوبی روان افسرده را شادابی می‌بخشیدند و خستگی‌های فکری و جسمی را از تن و روان خویش می‌زدودند و خویشتن را برای کارهای سنگین روزهای پس از جشن آماده می‌کردند. از میان جشن‌های بسیار ایران باستان جشن نوروز از همه مهمتر بوده است و با تفصیل بیشتری برگزار می‌گشته است.

منبع : ویکی پدیا

چهارشنبه سوری به زبان انگلیسی

جمال محمد زاده | جمعه سیزدهم اسفند ۱۳۹۵ | 11:44

چهارشنبه سوری به زبان انگلیسی

 

Chahārshanbeh Suri :

Chahārshanbeh Suri‎‎, Kurdish: is a Iranian festival celebrated by all Iranians, including Persian people, Azerbaijani people, Kurdish people, and others with any ties with Persian rituals around the world. The event takes place on the eve of the last Wednesday before Nowruz.[1]

Loosely translated as Wednesday Light or Red Wednesday, from the word sur which means light/red in Persian,[2] or more plausibly, consider sur to be a variant of sorkh (red) and take it to refer either to the fire itself or to the ruddiness (sorkhi), meaning good health or ripeness, supposedly obtained by jumping over it,[2] is an ancient Persian festival dating back to at least 1700 BCE of the early Zoroastrian era.[3] Also called the Festival of Fire, it is a prelude to Nowruz, which marks the arrival of spring. The words Chahar Shanbeh mean Wednesday and Suri means red. Bonfires are lit to "keep the sun alive" until early morning.[4] The celebration usually starts in the evening, with people making bonfires in the streets and jumping over them singing "zardi-ye man az toh, sorkhi-ye toh az man". The literal translation is, my yellow is yours, your red is mine. This is a purification rite.[5] Loosely translated, this means you want the fire to take your pallor, sickness, and problems and in turn give you redness, warmth, and energy. There are Zoroastrian religious significance attached to Chahārshanbeh Suri and it serves as a cultural festival for Perian and Iranian people.

Another tradition of this day is to make special Chaharshanbe Suri Ajil, or mixed nuts and berries. People wear disguises and go door to door knocking on doors as similar to Trick-or-treating. Receiving of the Ajeel is customary, as is receiving of a bucket of water.

Ancient Persians celebrated the last five days of the year in their annual obligation feast of all souls, Hamaspathmaedaya (Farvardigan or popularly Forodigan). They believed Faravahar, the guardian angels for humans and also the spirits of dead would come back for reunion. There are the seven Amesha Spenta, that are represented as the haft-sin (literally, seven S's). These spirits were entertained as honored guests in their old homes, and were bidden a formal ritual farewell at the dawn of the New Year. The festival also coincided with festivals celebrating the creation of fire and humans. In Sassanid period the festival was divided into two distinct pentads, known as the lesser and the greater Pentad, or Panji as it is called today. Gradually the belief developed that the 'Lesser Panji' belonged to the souls of children and those who died without sin, whereas 'Greater Panji' was truly for all souls.

 

چهل روز گذشت

جمال محمد زاده | پنجشنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۵ | 0:28
به مناسبت چهلمین روز در گذشت دوشیزه ناکام معصومه صادقی امروز مجلس ترحیمی از ساعت:15:30 الی 17

در مسجد سید حمزه واقع در خیابان احمد نیا برگزار میشود ، حضور شما عزیزان باعث شادی روح آن مرحومه و تسلی خاطر باز ماندگان خواهد شد . 

 

چه بی صدا شکسته شد آیینه جوانی اش

 

چه زود پاره پاره شد کتاب زندگانیش

 

 

 

رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل

 

از کاروان چه ماند ه جز آتشی به منزل

 

 

 

جشنهای آتش بازی در جهان (3)

جمال محمد زاده | دوشنبه نهم اسفند ۱۳۹۵ | 18:51

 

 جشنهای آتش بازی در جهان (3)

 جشنهای آتش بازی در جهانسابقه جشن های آتش بازی که در بسیاری از فرهنگ های جهان متداول است به دوران نیاکان بشر باز میگردد. بسیاری از این جشن ها در پایان تابستان، به دلیل آغاز شب های طولانی و تاریک زمستان و از بین رفتن محصولات کشاورزی و خواب زمستانی و حیوانات و نباتات برگزار می شده است.

گذشتگان با برپا کردن مراسم آتش بازی و برقرار کردن آتش های بزرگ تمایل به طولانی تر کردن گرمای تابستان را داشته و به نشانه اینکه آتش در فصل زمستان از ضروری ترین نیازهای انسان است و گرما و نور را برای بشر تامین می کند، جشن های آتش بازی برگزار می کردند.

در بهار نیز جشن های آتش بازی به دلیل پایان یافتن زمستان، تولد دوباره و آغاز فصل باروری برگزار می شد که در اعصار کنونی کیفیت برگزاری این جشن ها نسبت به آنچه که پیشینیان انجام می دادند تغییراتی پیدا کرده است.

سلت‌ها (Celts نژاد اروپای قدیم شامل انگلیسی ها، اسپانیایی ها و ...) هیچ عذری را برای باشکوه برپا نشدن جشن های آتش بازی نمی پذیرفتند. با اینکه نحوه برگزاری جشن های آتش بازی امروزه کاملا تغییر کرده ولی نمودهایی از مراسم باستانی سلت ها در جشن های آتش بازی کنونی همچنان به چشم می خورد. از جمله جشن های آتش بازی آنها می توان به این موارد اشاره کرد :

▪ جشن ایمبلک (Imbolc) : جشن آغاز بهار و پایان زمستان بود.

▪ جشن بلتاین (Beltane) : که به معنای روشن کردن آتش بوده و در اول ماه می با برپا کردن آتش های بزرگ برگزار می گشته و در این جشن سلت ها از آتش می پریدند و معتقد بودند که هرچه پرش آنها بلندتر باشد محصولات سریع تر رشد می کنند.

▪ لاماس(Lammas) : برای ادای احترام به لاق (Lugh)، خدای گرما و نور، یک آتش بسیار بزرگ در مرکز محل برگزاری جشن بر پا کرده و یک چرخ در وسط آن قرار می دادند. هنگامیکه آتش کاملا شعله ور می شد به نشانه پایان بهار، چرخ را از تپه ای به پایین هل می دادند.

▪ سامهین (Samhain) : به معنای مرگ تابستان است و در ماه اکتبر به مناسبت پایان یافتن تدریجی تابستان برگزار می شد.

● جشن آغاز سال چینی ها

آغاز سال نوی چینی ها در اواخر ماه ژانویه جشن گرفته می شود. اژدهای سال گذشته بوسیله میلیونها چینی که برای جشن آغاز سال در خیابان ها جمع شده اند با سنج و مراسم آتش بازی جای خود را به اژدهای سال جدید می دهد.

● مراسم هندوها

جشن هولی (Holi) ، به نشانه مرگ هولیکا (Holika)، اهریمن زمستان، در ماه مارچ و بوسیله آتش بزرگی که هندی ها آن را دیولی (Divali) می نامند، برگزار می شود و دیگر جشن آتش بازی هندیان در ماه اکتبر، برای ادای احترام به لاکشمی (Lakshmi) و شکرگزاری از بازگشت رما( Rama ) و سیتا (Sita) از تبعیدگاه و پایان مبارزه شان با راوانا (Ravana) برپا می شود که در واقع بیشتر جشن نور است و جشن های آتش بازی انگلیس، که در پنجم نوامبر برگزار می شود در حال حاضر خیلی شبیه به این جشن هندی ها می باشد.

● جشن‌های زرتشتیان

اگرچه در برگزاری مراسم جشن نوروز از آتش استفاده نمی شود، ولی نوروز جشن آغاز بهار به مناسبت اعتدال شب و روز و ادای احترام به آتش بوده (زیرا آتش از نظر زرتشتیان سمبل درستی و راستی است) و به همین دلیل در گذشته مرسوم بود که ایرانیان در نوروز به دیدار آتشکده ها روند. برگزاری مراسم شب آخرین چهارشنبه سال نیز می تواند نمودی از این جشنها باشد.

از دیگر موارد این جشنها می توان به جشن آتش زدن قایق ها در اسکاندیناوی و روز آتش بازی روحانیون مسیحی در کشورهای مدیترانه اشاره کرد که همه ساله در سراسر جهان بر گزار می شود.

تاریخچه چهارشنبه سوری (2)

جمال محمد زاده | شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ | 18:7

 

ظهور آتش بازی در چهارشنبه سوری

 

آتش بازی در شب چهارشنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیله ی فرانسوی ها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می شد پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپ خانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می شود در آمد .

 

بوته افروزی

 

در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت "گله” کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی را به هستی خود ببخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی می خوانند :

 

خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند.

 

سرود "زردی من از تو ، سرخی تو از من "

 

در هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد گرد آوردن بوته، آتش زدن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من” شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است. مراسم دیگری مانند کوزه شکنی، فال گوش نشینی، آش نذری پختن، آب پاشی، بخت گشائی دختران، دفع چشم زخمها، کندر و خوشبو، قاشق زنی، فال گرفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد .

 

تحریف آیین چهارشنبه سوری

 

یافته های پژوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش ، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود. رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نظیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم، در هیچ کدام از این آیین ها دیده نمی شود. بهتر است بگوییم، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند. پس امیدوارم دوستان عزیز با خواندن این مطالب، زیبایی این رسم کهن ایرانی را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از وسایل خطرناک آتشبازی خراب نکنند .

 

با امید به چهارشنبه سوری زیبا، فرهنگ ساز و به دور از هر گونه خطر احتمالی

تاریخچه چهارشنبه سوری

جمال محمد زاده | جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ | 10:7

تاریخچه چهارشنبه سوری (1)

 

چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند.

باشگاه خبرنگاران: یکی از آئین های سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است.

 

ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد که مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد و "سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن”،”مهمانی"و "سرخ” آمده است.

 

جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به آن اضافه شد. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بوده است.

 

مختار برای کشتن یزید که در شهر کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و منشا خارجی ندارد. آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.

 

آخرین سه شنبه ی آخر سال را شب چهار شنبه سوری می گویند. شبی است که امروزه فقط بوته افروزی آن مانده است. این کار را عصر سه شنبه ی آخر سال که آخرش چهارشنبه است انجام می دهند. بدین ترتیب که کوپه های هیزم را روی هم می گذارند خورشید که غروب کرد هیزم را در حیاط خانه یا در کوچه یا در میدان باز آتش می زنند .

خانه‌تکانی

جمال محمد زاده | پنجشنبه پنجم اسفند ۱۳۹۵ | 20:26
خانه‌تکانی (فارسی تاجیکستان: جارو بندان) یکی از آیین‌های نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن می‌گیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان، افغانستان و جمهوری آذربایجان برگزار می‌شود.

مراسم خانه تکانی احتمالاً نشات گرفته از این عقیده است که فروهرها سالی یک بار در آستانه فروردین ماه که ماه فروهرها است، در رستاخیزی به خانه بازمی‌گردند و اگر خانه را پاکیزه و آراسته ببینند شاد شده و برای برکت خانه و شادکامی خانواده دعا می‌کنند.

منبع : ویکی پدیا

ادامه مطلب

سخن همه روز ها

جمال محمد زاده | چهارشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۵ | 20:31
آرامش شب نصیب کسانی باد که دعا دارند ، ادعاندارند .

نیایش دارند ، نمایش ندارند .

حیا دارند ، ریا ندارند .

رسم دارند ، اسم ندارند .

صدای مرده از زیر سنگ قبر به ناظر

جمال محمد زاده | یکشنبه یکم اسفند ۱۳۹۵ | 19:24
 

 

 

 

 

نه باخیرسان منیم کیمین/

من باخاردیم سنین کیمین/

یاتاجاخسان منیم کیمین/

باخاجاخلار سنین کیمین...

 ترجمه=چه همانگونه که من نکا میکردم نگاه میکنی/منم مثل تو نگاه میکردم ( به گور ها )/مثل من میخوابی (میمیری )/مثل خودت نگاهت میکنند..) .به قبرت )

 

مشخصات وب
علیشیخ  
  • صفحه اصلی
  • پروفایل مدیر
  • ایمیل
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
موضوعات وب
  • روستای علی شیخ
  • غار علی شیخ
  • گالری عکس
  • مقالات
  • شعر
  • مطالب خواندنی
پیوندها
  • جغرافيايي و زمين شناسي
  • غارهای ایران وجهان
  • روستاهاي ايران
  • خانواده سبز خانواده بدون دخانیات
  • اخبار و معرفی مکانهای دیدنی ایران
  • هنر نستعلیق
  • خوی
  • کانون عکاسان ایران
  • روستای زاویه ی سکمن آباد (zeve)
  • روستاي پسک سفلي
  • وارلیق
  • غار علی شیخ
  • ممش خان کندی
آرشیو وب
  • مهر ۱۴۰۴
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای علیشیخ   محفوظ است .