متاسفانه اطلاع حاصل کردیم جناب آقای علی ذاکری فرزند ( مرحوم شیخ غلامحسین ذاکری و دختر خاله ام صدیقه سلطانپور ) بدلیل کسالت در بیمارستان بستری گردیده است . برای این پسر برومند دیار علیشیخ که علاوه بر سمت های اداری مختلف ، یک والیبالیست تمام عیار بوده و بار ها در قهرمانی تیم علیشیخ در مسابقات مختلف نقش اساسی داشه ، از خداوند منان تقاضای شفای عاجل داریم و امیدوارم هر چه زودتر او را در کمال صحت و سلامت در کنار خانواده اش ببینم .

بعضی مسائل یا بعضی پیشامد ها برای انسان همواره خاطره می شود و هرگز هم از دهن او پاک نمی شود ، تولد علی همواره برای من یک خاطره بزرگ است بارها گفته ام و باز هم  می گویم واگر عمری برایم باقی بود بار ها خواهم گفت .

شیخ و دختر خاله ام چند سالی بعد از ازدواج بچه دار نمی شدند ( حدود 5 ال 6 سال ) تا اینکه با درمان های محلی زنان کاردان آن موقع آنها بچه دارشدند ، فکر می کنم اواخر تابستان بود که که علی به دنیا آمد ، آنموقع شیخ غلامحسین با یک روحانی دیگر کندو های خود را به قیزلداش سفلی برده بودند و در ده نبودند ، همه دوست داشتند یک جور هایی به شیخ تولد پسرش را خبر داده و مژدگانی بگیرند ، عزت و من که آن موقع حدود 14 سالمان بود تصمیم گرفتیم اینکار را انجام بدهیم ، علی زمانی به دنیا آمدکه اول شب بود ، عزت و من به قیزیلداش سفلی نرفته بودیم ولی میدانستیم از کنار سویوخ سو( چشمه آب سرد )  ( که بار ها رفته بودیم میگذرد) . لدا در تاریکی شب و هرکدام چوبی به دست از علیشیخ را ه افتادیم ، منتهی از راه اصلی نرفتیم چون دور بود ولی موقعی برای چیدن سبزی به دره دنبکی و دئمله ر یولو رفته بودیم از پشت جابا و مرز علیشیخ و دنبکی سویوخ سو همیشه نمایان بود و ما هم تصمیم گرفتیم از طریق دئملر یولو رفته و زمانی که سویوخ سو را دیدیم ، میرویم به سمت شمال و قیزیلداش سفلی را می یا بیم ، بدون نان ، چراغ و حتی یک کبریت راه افتادیم ( نمی دانم چه نیروی در جوانی و نوجوانی هست که انسان ترسی به دلش راه نمی دهد ، مرا الان بکشند هم شبانه آن راه را حتی با چرغ های مدرن امروزی نمی روم ) بیشتر راه هم دویدم و به بالای دئملر یولی که رسیدیم ، خاک های سفید سویوخ سو نمایان شد ولی گویا راه خیلی زیاد بود بویژه هوا تاریک بود . ما بار ها به زمین خورده و بلند می شدیم . بالاخره به دو راهی آغبلاغ و قیزیلداش که یادم هست آنجا را ( بوغان بازاری ) می گفتند رسیدیم و به سمت راست پیچیدیم  ودر مسیر سیلاب  موقتی ( چایلاخ ) بالا رفتیم ، عرق کرده بودیم ولی از خستگی خبری نبود ، حدود نیم ساعت هم آنجا رفتیم و از دور سوسوی چراغی را دیدیم ، اهالی قیزیلداش سفلی تابستان ها به ییلاق می رفتند و کسی در ده نبود و معلوم بود آن چراغ  از آن خانه شیخ و دوستش می باشد ( که البته آن هم شیخ بود فکر کنم میرزا قاسم نام داشت) . به در خانه رسیدیم ، در زدیم خود شیخ غلامحسین بیرون آمد و گفت کیستید و گفتیم ما هستیم ، در را که باز کرد و مارا که دید کمی نگران شد و گفت چه شده است ما کمی مکث کردیم و وقتی دوباره پرسید عزت گفت  جمال می داند و من بلافاصله گفتم شما صاحب یک پسر شده اید ، خیلی خوشحال شد و دستی به سر و صورت ما کشید و ما به داخل برد ، دوستش هم خیلی شاد شد ، شامی درست کردند و باهم خوردیم و صبح همراه شیخ به ده آمدیم ، شیخ به هر کدام از ما یک کندو مزدگانی داد  و عزت ومن شدیم قهرمان داستان  خبر دادن تولد عزیز دلمان علی آقای ذاکری

زمان چقدر زود میگذرد ، و چقدر زود دیر می شود ، الا سال هاست که شیخ بدرود حیات گفته است ، سالهاست که بزرگان علیشیخ از دنیا رفته اند و آخرین آنها منصور خان دهقانی بود ، دیگر در علیشیخ مردی یافت نمی شود که بزرگی کند و به قول علی آقای حمزه زاده گورستان علیشیخ یاد آور کوچه های قدیم و بزرگان علیشیخ است . کسالت آقای علی ذاکری سبب گردید تا مجددا قلم ما بکار بیفتد و همه دوستداران و دلسوزان علیشیخ آهی از ته دل بکشند و بزرگان علیشیخ را بیاد بیاورند .

در هر حال بار دیگر از ایزد لایزال می خواهیم علی جان هر چه زودتر سلامتی خود را باز یافته و به دامان خانواده و دیار علیشیخ برگردد . به قول لسان الغیب

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

جمال صورت و معنی ز امن صحت توست

که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

در این چمن چو درآید خزان به یغمایی

رهش به سرو سهی قامت بلند مباد

در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد

مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد

هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند

بر آتش تو بجز جان او سپند مباد

شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی

که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد

مدتی است جناب آقای مهندس حسین فرج زاده صاحب فرزندی شده است و من دو روز است که این موضوع را شنیده ام و از این بابت بسیار شرمنده هستم ، به محض فهمیدن به حسین اس ام اس داده و تبریک گفتم و امروز صبح حسین جان با من تماس گرفت و چند دقیقه ای صحبت کردیم وزمانی که  اسم دخترش را پرسیدم از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم و باز هم فهمیدم که اصالت خانوادگی داشتن در ادامه حیات و زندگی انسان ها چقدر موثر می باشد به حسین جان و خانمش و همچنین مادرش و عمو هایش آفرین گفتم و به روح پر فتوح دوست عزیز از دست رفته ام ( پدر حسین جان ) فاتحه ای قرائت کردم .

پسر چون ندارد نشان از پدر          تو بیگانه خوانش ، نخوانش پسر

زمانی که اولین بچه دوست عزیزم استاد محمود ( محبوب فرج زاده ) به دنیا آمد او اسم پدر مرحومش ( حسین ) را بر او گذاشت  و این حسن آقای ما الان مهندسی مودب ، با وقار و بسیار دوست داشتنی است ، و بعد از گدشت بیش از سی و اندی سال حالا حسین اقای ما صاحب دختری شده که اسم اورا مارال ( نام مادر بزرگ خودش و مادر استاد محمود و دختر دائی پدر من ) گداشته است که هم اسم بسیار با مسمایی است و هم تداعی کننده دو نام در یک اسم می باشد ( خداوند مارال خانم را هم رحمت کند که زن بسیار توانا و خوش اخلاقی بود ) . 

ما ضمن عرض تبریک مجدد به این دو زوج جوان قدم نو رسیده ( مارال عزیز ) را گرامی داشته و برای آنها آرزوی خوشبخی و شادکامی در ادامه زندگی مشترک در کنار مارال عزیز را خداوند متعال خواهانیم .

داغلار دایا غیز اولسون

گونش چیراغیز اولسون

دیل دوداغیز گول آشسین

گوزلریز آیدین اولسون

شعری برای یاوه سرایی های ترامپ

تو ای تند خوی یاوه سرا                   اگر مرد هستی به ایران در آ

نترس چو تو ما بمب ساز نیستیم          شنیدستی از تبار کیستیم ؟

بین ای کابوی شش لول بند                نسنجیده گفتی ، شدی دردمند

بسی دردمندی و درمان نداری            منزوی گشتی و سامان نداری

جمله دوستانت از تو بریدند               ابر قدرتیت را ریزتر دیدند

زفحاشیت همه انگشت گزیدند            جز جهالت چیزی در تو ندیدند

همشهریانت هم شرمنده گشتند            زانوی غم بغل کرده نشستند

کرستف کلمب هم به دنیا نبود            جهان ، خلیج فارس مارا می ستود

ایران چو امپراتور جهان بود            امریکا معلوم نیست کجا نهان بود

چو تاریخ ندانی زتاریخ مگوی          بv, مدرسه علم و دانش بجوی

بود صفر نمره ت در جغرافیا           ز کشتار نداری کم از مافیا

تو گفتی که داعش محصول ماست      فهمیدی ترورست شما را رواست ؟

طالبان و القاعده کارتان                  صهیونیست و قبیله ها یارتان

رشوه خواری مذموم است و نهانی     تو رشوه خوردی و دیدند جهانی

بمب اتمی را تو انداختی                هزاران انسان را ناکار ساختی

نخستین منشور ملل مال ماست         تعامل با دنیا هم ، آمال ماست

نکردیم تجاوز به هیچ ملتی             نخواهیم داد تن به هیچ ذلتی

همه کس در ایران جنگاورند           عرصه رابر دشمن تنگ آورند

کمانگیر آرش نیای من است            که رستم دستان کیای من است

مگس را چه وزوز به ایران زمین     که ایران زمین را هزار آفرین

شعر از جمال

ترامپ، تاریخ و جغرافیا و ادب و حقوق را یکجا از کف داده است

 ‏ترامپ نتوانست برجام را پاره کند بلکه پاره‌های تن یک ملت در همه جای جهان را هم بر محور هویت ملی متحد کرد. 

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ، ترامپ نابکار علاوه بر اینکه نشان داد ، در مورد اصول دیپلماسی و قوانین و روابط بین الملل چیزی نمیداند ، وبا حرف های نابخردانه اش باعث اتحاد بیشتر ایرانیا ن شد و بویژه زمانی که از نام جعلی خلیج عربی برای خلیج همیشه فارس استفاده ، تمام ایرانیان را در همه جای دنیا بر علیه خودش متحد تر کرد . حالا کشوری که در دنیای سیاست منزوی و تنها مانده ، امریکای ترامپ می باشد .

سیاوش منم نه از پریزادگان

از ایرانم از شهر آزادگان

که ایران بهشت است یا بوستان

همی بوی مشک آید از بوستان

سپندار پاسبان   ایران تو باد

ز خرداد روشن روان تو باد

ندانی که ایران نشست من است

جهان سر به زیر دو دست من است

هنر نزد ایرانیان است و بس

ندادند شیر ژیان را به کس

همه یکدلانند و یزدان شناس

به نیکی ندارند از بد هراس

دریغ است  ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود

همه جای جنگی سواران بدی

نشستن گه شهریاران بدی

چو ایران نباشد تن من مباد

بر این بوم و بر زنده یک تن مباد

همه روی یکسر به جنگ آوریم

جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

ز بهر بر و بوم و پیوند خویش

زن و کودک وخرد و فرزند خویش

همه سر به سر تن به کشتن دهیم

از آن به که کشور به دشمن دهیم

فردوسی

۲۰ خرافه و باور غلط در کشورهای مختلف دنیا

خرافات تقریبا در بیشتر کشورهای دنیا وجود دارد اما این باورهای غلط از فرهنگی به فرهنگی دیگر با هم متفاوت است. مثلا در کشور پرتغال، بیشتر مردم معتقدند که به‌عقب راه رفتن بدشانسی می آورد. یا مردم اسپانیا بر اساس یک سنت و باور قدیمی، نیمه شب جشن سال نو ۱۲ حبه انگور را به نیت خوش شانسی در ۱۲ ماه سال جدید میل می کنند.

در ایران برخی از قومیت ها اعتقاد دارند که اگر هنگام تحویل سال نو، پول در دست بگیرید در تمام طول سال، جیبتان پر پول خواهد بود. یا مثلا بعضی اعتقاد دارند که اگر قیچی را باز و بسته کنید، در خانه مشاجره ای رخ خواهد داد و خوش یمن نیست، اگر در ابتدای صبح، گربه سیاه ببینید، بد یمن است یا به طور مثال، می گویند که برای در امان ماندن از چشم زخم باید در خانه اسفند دود کرد.

از آنجا که هیچ کدام از انسان ها ناراحتی، بد شانسی، غم یا بی پولی را دوست ندارند، بسیاری از آن ها حتی اگر باور عمیقی هم به این خرافه ها نداشته باشند، به این خاطر که این باورها دایم در جامعه تکرار می شود و دهان به دهان می چرخد، بنا را بر احتیاط گذاشته و سعی می کنند تا حد امکان از مسایلی که عموم مردم می گویند بد است، پرهیز کنند.

اما نکته جالب این باورها اینجاست که وقتی خرافات رایج در دیگر کشورهای جهان را می خوانید و به آن ها اعتقادی ندارید، تازه متوجه می شوید که این فکرها و عقاید تا چه اندازه می توانند نادرست و غیرمنطقی باشند و احتمالا حتی از شنیدنشان تعجب کرده و به نادانی اشخاصی که به آن باور دارند، می خندید.

در این راستا، اگر کنجکاو هستید تا با گوشه ای از باورهای نادرست مردم در فرهنگ های مختلف جهان آشنا شوید، پیشنهاد می کنیم ادامه مطلب را از نظر بگذرانید.

هند: گرفتن ناخن ها در شب

یکی از خرافه های کشور هند این است که می گویند اگر در شب ناخن های خود را بگیرید، اصلا خوب نیست و بد شانسی می آورد. همچنین هندی ها معتقدند در روز شنبه نباید موهای سر را کوتاه کرد.

جالب است که در ایران نیز این اعتقادات وجود دارد و فقط به جای شنبه، برخی اعتقاد دارند که در روز جمعه نباید موها را کوتاه کرد زیرا موجب توقف رشد آن می شود و در عوض بهتر است در روز چهارشنبه این کار را انجام داد.

توضیحی که اکنون برای باور نادرست ناخن گرفتن ارائه می دهند این است که در گذشته، چون بسیاری از خانه ها نور و روشنایی نداشته اند، به مردم گفته می شد که از ابزار و اشیاء تیز استفاده نکنند زیرا ممکن است به بدن خود آسیب برسانند.

روسیه: قرار دادن بطری خالی روی زمین

روس ها اعتقاد دارند که اگر بطری های خالی را روی زمین بگذارید، خوش شانسی می آورد. این باور از افسانه ای مربوط به سربازان روسیه در قرن ۱۹ میلادی گرفته شده است.

به گزارش مسکو تایمز، هنگامی که سربازان روس در شهر پاریس بودند، می توانستند با مخفی کردن بطری های نوشیدنی خود بر روی زمین، در هزینه هایشان صرفه‌جویی کنند زیرا فقط هزینه بطری هایی را پرداخت می کردند که روز میز بر جا مانده بود.

اروپا: به تخته کوبیدن

آمریکایی ها برای رفع بد یمنی روی چوب می زنند و اصطلاح «بزنم به تخته» را به زبان می آورند. این باور در واقع از اروپا به دیگر کشورهای جهان ورود کرده است. گفته می شود که در قرون وسطی، بسیاری از کلیساها ادعا می کردند که تکه ای از صلیب حضرت مسیح (ع) را دارند و معتقد بودند که زدن به روی چوب آن خوش شانسی می آورد.

این باور را ما هم در ایران داریم. وقتی می خواهیم به اصطلاح کسی چشم نخورد و از چشم زخم حسودان در امان باشد، حتما برایش روی تخته می زنیم.

ترکیه: جویدن آدامس در شب

بر اساس افسانه های ترکی، اگر کسی در شب آدامس بجود، گویی گوشت بدن مرده را می خورد. به همین خاطر، در ترکیه مردم به شدت توصیه و تاکید دارند که هرگز پس از تاریک شدن هوا آدامس نجوید.

ریشه این باور به هیچ عنوان مشخص نیست اما تقریبا همه مردم ترکیه از این کار اجتناب می کنند.

انگلستان: بیان واژه «خرگوش» در اولین روز از هر ماه

 در انگلستان مردم برای خوش شانسی، در اولین روز از هر ماه کلمه «خرگوش» را به زبان می آورند. این رسم تقریبا دویست سال است که در این کشور انگلیسی رواج دارد و گفته می شود از قرن ۱۹ شکل گرفته است.

بر اساس افسانه ها، اگر نخستین واژه ای که در اول صبحِ نخستین روز از هر ماه به زبان می آورید، «خرگوش خرگوش» باشد، در ادامه ماه بسیار خوش شانس خواهید بود. اگر به هر دلیلی اول صبح یادتان رفت این عبارت را به زبان بیاورید، می توانید شب پیش از رفتن به رختخواب، «شوگرخ شوگرخ» (برعکس واژه خرگوش) را تکرار کنید.

برزیل: رها کردن کیف پول یا کیف دستی روی زمین

در برزیل مردم اعتقاد دارند که اگر کیف پول یا کیف دستی خود را روی زمین رها کنید یا جا بگذارید، دچار بد شانسی مالی خواهید شد. این باور در دیگر کشورهای آمریکای جنوبی و فیلیپین نیز رواج دارد. همچنین، چینی ها هم معتقدند با جا ماندن کیف روی زمین، برکت از خانه می رود، بر ارزش و اهمیت کیف تاکید می کنند.

دلیل این اعتقاد شاید این باشد که وقتی کیف را روی زمین می گذارید، یعنی پول را بی ارزش خوانده اید.

صربستان: آب پاشیدن پشت سر مسافر

 در صربستان، مردم پشت سر مسافر و عزیزانی که قرار است چند روزی خانه را ترک کنند، برای او آرزوی خوش یمنی و سلامت می کنند. آب به دلیل روشنایی و جاری بودن، خوش یمن بشمار می رود.

در ایران هم ما پشت سر فردی که به سفر می رود آب می پاشیم تا سالم و سلامت به مقصد رسیده و دوباره زود به نزد ما بازگردد.

پرتغال: به‌عقب راه رفتن

 برخی از مردم کشور پرتغال تصور می کنند که عقب‌عقب راه رفتن به هیچ عنوان خوش یمن نیست و باور دارند با این کار شیطان متوجه می شود که شما کجا هستید و به کجا می خواهید بروید.

ژاپن: مخفی کردن انگشت شست در دست در گورستان

در ژاپن، مردم اغلب انگشتان شست خود را درون مشتشان مخفی می کنند. دلیلش این است که انگشت شست در این کشور «انگشت والدین» نام دارد و بر اساس افسانه ها، هنگامی که در گورستان راه می روید، باید این انگشت را درون دست تا و مخفی کنید تا به این طریق از پدر و مادر خود محافظت کرده و از مرگ آن ها پیشگیری کنید.

آلمان: آب نوشیدن به سلامتی کسی

آلمانی ها معتقدند اگر یک لیوان آب را به سلامتی کسی بنوشید، در واقع بد یمنی و حتی مرگ را برای او آرزو کرده اید. این باور ژرمن ها در یونان باستان ریشه دارد. بر اساس افسانه های یونانی، ارواح مردگان عموما از رودخانه Lethe آب می نوشند، رودی که به الهه فراموشی نسبت داده می شود. پس از نوشیدن از آب رودخانه، ارواح، پیش از ورود به دنیای اموات زندگی خود روی زمین را فراموش می کنند.

سوئد: درج حروف A یا K روی درپوش چاله های

کمتر کسی به نقش و نوشته های درج شده روی درپوش های چاه های شهری دقت می کند، اما سوئدی اعتقاد دارند که حروف درج شده روی آن ها می تواند موجب خوش شانسی یا بدشانسی بشود. درپوش هایی که روی آن ها K حک شده، موجب خوش شانسی می شوند زیرا حرف آغازین واژه سوئدی به مفهوم «عشق» است.

درست برعکس، اگر حرف A روی درپوش نوشته شده باشد مفهوم خوبی ندارد و می گویند موجب بدیمنی است. حرف آ آغازگر واژه ای سوئدی به مفهوم «شکستن قلب» است.

اما در واقعیت، حرف "K” سرواژه‌ی kallvatten یعنی آب تمیز و  "A” سرواژه‌ی  avloppsvatten به مفهوم فاضلاب است.

کشور رواندا: خوردن گوشت بز توسط زنان

در کشور رواندا اعتقاد دارند که زنان نباید گوشت بز مصرف کنند زیرا موجب توقف رشد موها و لجاجت و خیره‌سری می شود. البته برخی می گویند که این خرافه را مردان باب کرده اند تا خودشان به تنهایی گوشت های بز را میل کنند.

چین: شماره۴

برخی از مردم در کشور چین از عدد ۴ گریزان هستند. همان طور که برخی از ایرانی ها عدد ۱۳ را نحس می دانند، عدد ۴ برای چینی ها شوم و بد یمن است. دلیلش هم این است که تلفظ عدد ۴ به زبان چینی، به آوای واژه «مرگ» تشابه زیادی دارد و به همین خاطر چندان از این رقم خوششان نمی آید.

روسیه: گل زرد

همانند همه کشورهای جهان، اهدای گل به فرد موردعلاقه تان، نشانه عشق و محبت است. اما روس ها اعتقاد دارند که گل زرد چندان خوش یمن نیست و می تواند باعث جدایی و خیانت دو دلداده به هم و حتی مرگ یکی از آن ها بشود. به همین خاطر، در این کشور هرگز دو نفر به هم گل زرد هدیه نمی دهند.

مصر: باز و بسته کردن قیچی بدون اینکه چیزی با آن برش دهید

در مصر، خرافات متعددی در رابطه با قیچی وجود دارد. اول اینکه، اگر قیچی را بدون بریدن چیزی، چند بار باز  بسته کنید، نشانه خوبی نیست و ممکن است دعوا راه بیفتد یا مثلا می گویند اگر قیچی را باز در جایی رها کنید، بد شانسی می آورد.

هر دو خرافه رایج در مصر در ایران نیز وجود دارد و مادبزرگ ها همیشه تاکید داشتند که قیچی را باید بسته و سرجایش بگذارید تا ناراحتی به خانه نیاورد.

کره جنوبی: خوابیدن در اتاقی که پنکه روشن است

 مرگ با پنکه یکی از کابوس های شهروندان کره جنوبی به شمار می رود. به همین خاطر آن ها هرگز در اتاقی در بسته که در آن پنکه روشن است نمی خوابند. آن ها تصور می کنند اگر فردی برای زمان طولانی در مقابل باد پنکه دراز بکشد، دچار کاهش دمای بدن، از دست رفتن آب بدن و حتی خفگی می شود.

ایتالیا: نوشتن نامه عاشقانه به ژولیت

 سال هاست که مردم به ورونا سفر می کنند تا نامه های عاشقانه خود را برای ژولیت ارسال کنند. آن ها اعتقاد دارند که این کار برای عشقشان خوش شانسی به دنبال خواهد داشت. عاشقان دلباخته همچنین می توانند از خانه باستانی Casa di Giulietta که از قرن ۱۴ میلادی برجا مانده دیدن کنند که اکنون به موزه تبدیل شده است.

گفته می شود که این خانه الهام بخش شکسپیر برای خلق داستان عاشقانه رومئو و ژولیت بوده است.

اسپانیا: خوردن انگور در روز سال نو

مردم اسپانیا در نیمه شب سال نو، ۱۲ حبه انگور در دهان خود می گذارند تا بدین طریق، بدشانسی و ناراحتی را از ۱۲ ماه سال زندگی خود در سال جدید دور کنند. آن ها معتقدند که خوردن انگور موجب خوش شانسی می شود.

ترکیه: انشگت شست در ایا صوفیه

اگر به حاجیا صوفیه در شهر استانبول رفته باشید، متوجه صف طویلی در مقابل یک ستون برنزی با یک حفره به اندازه انگشت شست خواهید شد. دلیل صف بستن مردم این است که می گویند اگر انگشت خود را در جهت ساعتگرد درون این حفره بچرخانید و هم‌زمان آرزوهایتان را بیان کنید، همه آن ها برآورده خواهند شد و حاجت‌روا می شوید.

آمریکا: سکه های شانس

پیدا کردن سکه مخصوصا اگر روی سکه رو به بالا باشد، در آمریکا نشانه خوش شانسی است. آمریکایی ها می گویند وقتی یک سکه روی زمین دیدی، آن را بردار تا در تمام طول روز شانس با تو یار باشد.

کار برخی ها نمکدان شکستن شده است، سبک معیشتی و رفتاری که بسیاری از ما در زندگی مان بدان دچار هستیم اما تا به حال چهره زشت خود را در آن هنگام ندیده ایم

امام علی علیه السلام می فرمایند:

خالِطوا النّاسَ مخالَطَـةً إن مِتُّم مَعَها بَکوُا وَ إن عِشتُم حَذُّوا إلَیکُم

با مردم چنان رفتار کنید که اگر با آن رفتار بمیرید بر شما بگریند و اگر زنده باشید مشتاق شما باشند.

اشخاصی را می شناسیم که تا زنده اند مردم با عشق و علاقه آن ها را دوست می دارند و در مرگشان متأثر و سوگوار می شوند. می دانید این ها چه کرده اند که محبوب واقع شده اند؟

این اشخاص روش صحیحی را برای معاشرت با مردم و اطرافیانشان انتخاب کرده اند این ها افرادی قدرشناس و حق شناس و آگاه به مسائل زندگی خود و اطرافیان شان هستند آنان سعی و کوشش می کنند آنچانکه شایسته است حقوق دیگران را رعایت کنند ودل ها را با توجه به میزانهای الهی از خود راضی و شاد کنند شما هم اگر می خواهید محبوب دل ها و قلب ها گردید و مردم به شما علاقمند گردند به سفارش امام علی علیه السلام عمل کنید و در هنگام ارتباط با مردم رویه ای عاقلانه در پیش گیرید و قدر محبت ها و جایگاه های آن ها را بدانید و به آن ها بها دهید؛ بهای خدمات مردم بر شما قدرشناسی و ارج گذاری به خدمات آنان است.

چو بد کردی مباش ایمن زآفات

که واجب شد طبیعت را مکافات

در ضمن نظرات بدون نام و نام خانوادگی کامل تایید نمیشود .

18بیت اول مثنوی «بشنو از نی چو شكایت می‌كند» به نی نامه معروف است و این بار مرحوم قیصر امین پور گزارش دیگری از نی به دست داده است؛ می دانیم كه سر مبارك حضرت امام حسین (ع) را پس از آن كه از تن چاك چاكش جدا كردند بر سر نی خیزرانی منزل به منزل با كاروان اسیران به شام بردند. روایت منظوم زنده یاد قیصر امین پور از این واقعه:

منبع: http://blogfa.com/Desktop/Default.aspx?r=9876155

و افشا کننده طرفداران زر و زور و تزوریرم ، حقوق باز نشستگی بخور و نمیری دارم و برای همین هم خدا را شاکرم ، اما خداوند یک کمی شناخت به من داده که انسان ها را خوب می شناسم  و از نیت و عملکرد های فعلی و آینده آنها آگاهم .

به همین دلیل در تاریخ بیست و هشتم مرداد ماه 96 در همین وبلاگ نوشتم (( روز های بد علیشیخ در راه است ) 

خداوند حاج منصور خان دهقانی را رحمت نماید که بزرگ بود و بزرگی میکرد .

شاید خیلی ها این را قبول نداشتند و ندارند ولی مسائل بوجود آمده در شب عاشورا و در مسجد علیشیخ این گفته حقیر را به حقیقت نزدیکتر کرد و تازه این اول کار است .(احترام گذاشتن تنها در گفتار نیست بلکه در پندار و کردار نیز هست )

کوچکتر که بودیم دربازی گرگم به هوا ازگرگ شدن میترسیدیم..
بزرگتر که شدیم در تمام بازی ها گرگیم بی آنکه از خود بترسیم…

مراقب باشید به جای”فرشته”گرگ را در آغوش نکشیــــد …!
اینجا دنیای مجازیســ ــت!
- 

من ابوالفضلم جماعت، شهر‌تیم دوتموش جهانی

قدر‌ت الله  اوغلویام من، حیدر  کرار ثانی

من ابوالفضلم جماعت، شهر‌تیم دوتموش جهانی

قدر‌ت الله  اوغلویام من، حیدر  کرار ثانی

یادگار نامدار  غازی بدر و  حنینم

حیدر کرار آتامدور، مرتضا‌یه نور  عینمم

هم سپهسالار لشگر‌، هم علمدارحسینم

ائیلرم  ظاهر بو چولده، صولت شیر خدانی

دیلده یوخ بیر ذره باکیم، گر دوتا دنیانی دشمن

اولدی  گرچه آل هاشیم، اولمایین اولمکدن‌ ایمن

قویمارام جنبنده سیزدن تیغ قهرآمیزیله من

چرخ اطلس  گورسه تیتر‌ر، بو حسام جانسیتانی

مجلس شورای جنگین، صاحب اور‌نگییم من

لشگر شاه حجازین، باهنر سرهنگیم من

بو کومکسیز پادشاهین چون وزیر جنگییم من

وئرسه رخصت ائیلرم بو عالم امکانی فانی

گر ائدم دعوایه اقدام، ای گروه پست فیطرت

قویمارام قالسین بو چولده بیر نفر سیزد‌ن سلامت

گئچمک اما باش جاندان، چون وظیفمدیر جماعت

قانیمیله دینه وئرر‌م، بیر حیات جاویدانی

بیشه‌  هیجاده شیر‌م، قاف رزم عنقاسییم من

هر فنون جنگ جنگی ایشلرین داراسییم من

عتر‌ت شیر خدانین، تشنه لب سقاسیم من

نهر علقمدن خیامه، باغلارام آب روانی

خیمه‌ده آغلیر سوسوزدان، عتر‌ت شاه مدینه

العطش فریادی یئردن، اوج ائدیر عرش برینه

چیگنیمه سالدی گلنده، بو قورو مشکی سکینه

ائیله‌دی سو التماسی، بیر منه گلدی گمانی

بو حسینی کی سپاهین، ائیلییب‌سیز قانه غلطان

جان زهرادور جماع‌ت، هم امام کون امکان

حجت‌الله بیلمیسیز گر، فرض ائدین سیز بیر مسلمان

قویمایین یانسین سوسوزدان، عترت  بی‌خانیمانی

ائیلدی اتمام حجت، لشگرره هر چند او سرو‌ر

اولمادی اصلا موثر، گلمه‌دی رحمه او لشگر

بیر نفر سسلندی اما، کی هنرو‌ر پور حیدر

ائیلمه سو اوسته بیجا، سن ملام‌ت شامیانی

گر ایکی ایشدن بو چولده، اولمیا بیر امره مجرا

یئر یوزین دولدورسا دریا، وئرمریک بیر قطره اصلا

یا گرک قارداشین اولسون، بئیعته دیلده‌ن مهیا

یا بو تشکیلاتی پوزسون، تیغ قیلسین حکمرانی

...

جنگ عباسی گوره‌نده، قودسییان گلدی نوایه

سس سسه وئردی ملکلرر، عرض قیلدی مرتضایه

ائیلیری عباس دعوا، یا علی باخ کربلایه

گوستریر  اوغلون حسینه، گور نه نوعی جانفشانی

بیر رشادت، بیر شجاعت ، گوستریب اول تشنه سقا

عرصه تنگ اولدو سپاهه، سیندی صفلر قاچدی اعدا

آلدی تا نهر فراتی فارس میدان هیجا

بیرقین نهر اوسته ووردی ، اول وفا و مهر کانی

لشگره سس دوشدی  آلدی، نهری بو یالقوز علمدار

خیمه ده ناگه ائشیتدی، بو سسی تشنه اوشاقلار

خیرداجا قیزلار سوویندی، داده گلدی آل اطهار

باشینا ییغدی سکینه، عتر‌ت آل عبانی

اللـ‌رینده بوش سو جامی، گلدیلر داده نوایه

یوز دولاندیردی خانیملار، بارگاه کبرییایه

عرض ائدیبلر بارالاها، حافظ اول صاحب لوایه

حفظ قیل شر عدود‌ن، یادگار مرتضا‌نی

...

اول قد‌ر گئچمیب، حسینین گول کیمی رنگی سارالدی

سسلنیب وای قارداشیم وای، زینبین آرامین آلدی

یعنی عباسین سو اوسته، قوللارین شام اهلی سالدی

اوخلانیب سو مشگی گئتدی، طاقت و  تاب و توانی

اطلاع دهنده:   مهندس سیفعلی اردشیری

تعریف مناطق آزاد تجاری

-در تعریف سازمان ملل متحد (یونیدو) از مناطق آزاد به عنوان «محرکه» در جهت تشویق صادرات صنعتی تلقی می گردد.
-همچنین در برداشت جدید از مناطق آزاد – که به منطقه آزاد پردازش صادرات معروف است- به ناحیه صنعتی ویژه ایدر خارج از مرز گمرکی، که تولیداتش جهت گیری صادراتی دارند، گفته می شود.
-فلسفه این اصطلاح را می توان در تغییر استراتؤژی واردات به استراتژی توسعه صادرات دانست.
-قسمتی از قلمرو سیاسی یک کشور که کالای عرضه شده در آنجا از لحاظ ارتباط حقوق و عوارض ورودی مشمول نظارت های معمول گمرکی نمی شود. واردات کالا به مناطق آزاد از خارج تابع مقررات صادرات و واردات و امور گمرکی مناطق آزاد جمهوری اسلامی و مقررات متحدالشکل اعتبارات اسنادی (UCP500) بوده و از مقررات صادرات و واردات کشور مستثنی می باشد.
-به طور کلی مناطق آزاد را این گونه می توان تعریف کرد:
«منطقه تجاری آزاد، قلمرو معینی است که غالبا در داخل یا مجاورت یک بندر واقع گردیده و در آن، تجارت آزاد با سایر مناطق جهان مجاز شناخته شده است. کالاها را می توان بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی، از این منطقه خارج یا به آن وارد نمود.

جزئیات کامل تصادف ماشین آقای نورالدین واحدی در خوی از زبان خودش و آقااحمد علی نژاد

آمده بود بلایی ولی بخیر گدشت

در روزیکه مراسم تشییع و تدفین مرحومه سیده زهرا خانم صادقی ( مادر محترمه محمدعلی مهدی زاده ) بود ، همانند سایر علیشیخی ها ، آقا نورالدین هم به همراه آقا احمد و آقا ابراهیم و... برای تشییع و تدفین به مزارستان خوی میروند ، بعد از اتمام مراسم و در راه برگشت ، آقا ابراهیم پشت فرمان نشسته ، آقا نورالدین در جلو و آقا احمد هم عقب می نشیند ، قبل از خروج از مزار اینها ،آقا مصیب قاسمی و آقا جبرئل قاسم نژاد را نیز سوار می نمایند و آنها نیز در قسمت عقب ماشین می نشینند . همانوریکه اغلب میدانید در مسیر بازگشت از مزار تا جلو بیمارستان شهید مدنی (هلال احمر ) سرازیری می باشد ، آنطوری که آقا نورالدین و احمد آقا می گفتند بعد از خروج از مزار آقا ابراهیم بر سرعت خود افزوده و سرعت ماشین را به صد می رساند ( تا جائی که من میدانم حداکثر سرعت در آنجا 60 یا 70 می باشد ) . با همین سرعت آقا ابراهیم از ماشین چند نفر از آشنایان سبقت گرفته و در پشت سر کمپرسی که در راه خودش میرفته قرار میگیرد و تلاش می کند از کمپرس سبقت بگیرد ولی نمیشود ( شاید از جلو ماشین می آمده و ضمنا بدلیل بازگشت همزمان مردم از مزار آن قسمت جاده شلوغ بوده ) لذا آقا ابراهیم از سمت راست تریلی با همان سرعت اقدام به سبقت می نماید که در این لحظه به کمپرس برخورد نموده و به سمت راست جاده رانده شده و حدود صد تا صدو پنجاه متر ( به گفته یکی از سرنشینان ماشین ) در خال تماس با گاردریل کنار جاده و با همان سرغت راه میرود بطوری که یکی از چرخ ها و یکی از در ها از جا کنده می شوند ، سپس ماشین به وسط جاده برگشته و چند بار دور خوذ چرخیده و واژگون می شود بطوری که سقف ماشین روی جاده قرار میگیرد و چون کمپرسی در مسیر خودش متوقف می شود لذا مانع برخورد ماشین های دیگر به ماشین آقای واحدی میگردد . آقا مصیب و آقا جبرئیل خودشان از ماشین خارج میشوند ولی آقا احمد در زیر صندلی ها بوده به کمک سایرین از جمله آقای حسین دهقان بیرون کشیده می شود و آقا نورالدین هم بدلیل داشتن کمربند نجات می یابد . گویا شیشه های شکسته شده به سر و صورت آقا احمد و آقا نورالدین برخوده کرده و ایندو بدلیل جراحات وارده به بیمارستان منتقل و سرپائی مداوا میشوند . آنطوری که من فهمیدم محل تصادف نردیک به هتل ثمین و روبروی جاده قطور بوده است ، گویا در آن محل دوربینی بوده و تصادف را ثبت کرده وبعدا پلیس در بیمارستان چگونگی صحنه تصادف را به اینها نشان داده است ، راننده کمپرسی هم بازداشت بوده که دیروز آزاد شده است و مقصر حادثه ماشن آقای واحدی بوده است . جدای از همه این مسائل از اینکه همه این عزیزان از این تصادف جان سالم بدر برده اند ، خدا را شکر می کنیم  واشاره می کنیم شعر معروف :

گر نگه دار من آن است که من میدانم            شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

اکبرین نعشیم گتوردوم گَل تماشایه باجی

هم اوزون گَل هم خبر ویر امّ لیلایه باجی

اکبرین نعشیم گتوردوم گَل تماشایه باجی

هم اوزون گَل هم خبر ویر امّ لیلایه باجی

گور بو گلبرگ تری   پاره پاره پیکری

واذ نه حالیم یوخ بولن بیر خالق اکبر بولور

بیرده بولسه لیلی بیچاره و مضطر بولور

لیلی حالینده فقط اوغلی اُلَن مادر بولور

طاقت و صبریم تالاندی گیتدی یغمایه باجی

محترمدور بو جنازه باخما اکبر نعشیدور

خَلقاً و خُلقاً رسول ا...َ مظهر نعشیدور

صورتا اکبردی معناده پیمبر نعشیدور

ویر خبر سَن عترت یاسین و طاهایه باجی

زحمتین چکدی وفا بزمنده کی یولداشلاری

یوزلرینه باخمادی، جاری اولور گوز یاشلاری

نعشینی حمل ایلدی تدبیریله قارداشلاری

ممکن اولمازدی گُتورمک شخص تنهایه باجی

حالنی اولماز بیان ایتماق باجی تقریریله

دوغرانوبدور نازنین جسمی دم شمشیریله

قویدولار نعشین عبایه گیتدیلر تدبیریله

شور محشر سالدیلار بو دشت و صحرایه باجی

گیتمدی اون سگّیز ایل لیلا چَکَن زحمت هدر

ویردی آخِرده نهال زحمتی شیرین ثمر

طالب اولسا گورماقا بو شکل زیباسین اگر

ویر خبر باشدا قرا چخسون تماشایه باجی

تا جهان وار بیر بیله عالم جهاندا یاد اولور

من که خوشنودم یقین لیلاده گورسه شاد اولور

قید غمدن فدیه سی مقبول آنا آزاد اولور

غبطه ایلر بولسه هاجر حال لیلایه باجی

چوخ یاراسی وار باجی، تاپمش گوزل بیر امتیاز

حقّی واردور گوز آچانمیر ایلیه لیلایه ناز

لایق اکبر ندور لازمدی اولسون پیشواز

هر باخان احسن دیسون بو ماه سیمایه باجی

اوز یاراسندان آخان قاندان سالونسون رختخواب

بیر نفر دیندیرمَسون دلدن دوشوب ویرمز جواب

اشک چشمیله بو گل اوسته گَلَن سَپسون گلاب

آغلاسون یانسون باخان بو شکل زیبایه باجی

من باخوب یانّام بونا باجی دل محزونیله

وار یِری لیلا اگر همنام اولا مجنونیله

نافه ی مُشکین کیمی آغشته اولموش خونیله

گَل نظاره ایله بو زلف سمن سایه باجی

صاف قلبون صافیا بو طبعی سرشار ایلیوب

ابر باران بهاران تک گهربار ایلیوب

اوزلری هرگونه تحسینه سزاوار ایلیوب

تابع اولموش قارداشندان بیرجه ایمایه باجی

منبع : http://cosar.persianblog.ir/post/794/

منیم گول تک سولان اوغلوم

علی لای‌لای بالام لای‌لای

جفاده‌ن اوخلانان اوغلوم

علی لای‌لای بالام لای‌لای

منیم گول تک سولان اوغلوم

علی لای‌لای بالام لای‌لای

جفاده‌ن اوخلانان اوغلوم

علی لای‌لای بالام لای‌لای

عطش سنده نمایاندور

عجب حالون پریشاندور

بوغازون پیکرون قاندور

علی لای‌لای بالام لای‌لای

ستمله باغریقان اولدون

خَدَنگه سن نشان اولدون

آچوب گل تک خزان اولدون

علی لای‌لای بالام لای‌لای

یتیب چوخ ظلم قاتلد‌ن

آتیب اوخ چونکی غافلد‌ن

سنی سالدی اوغول دیلد‌ن

علی لای‌لای بالام لای‌لای

سنی گتدیم بو میدانه

وئر‌م سو لعل عطشانه

باتیب جسمون قیزیل قانه

علی لای‌لای بالام لای‌لای

آنان آغلار فراقوندان

کنار اولدون قوجاغیندان

اوپنمز گل دوداغوندان

علی لای‌لای بالام لای‌لای

منیم قلبیم باشی یاندی

کمکلر جمله دوغراندی

بوغازون بئیله اوخلاندی

علی لای‌لای بالام لای‌لای

اوزاق دوشدون گلستاندان

بویاندی جسمون آلقاندان

سو ایچدون نوک پیکاندان

علی لای‌لای بالام لای‌لای

شهید اولدون لبون عطشان

بوغازوندان آخیر آلقان

سنی وئردیم قوزی قربان

علی لای‌لای بالام لای‌لای

باتیبدیر قانه رخسارون

گوز‌لدیر رنگ گلنارون

اوغول بوش قالدی گهوارون

علی لای‌لای بالام لای‌لای

منبع : http://cosar.persianblog.ir/post/825/

باید تو رو یاری کنم
هر جوری هست کاری کنم
وقتشه که پیش بابام من ابرو داری کنم
بعد داداشم من ای عمو جونم
دیگه نمی خوام زنده بمونم
نمی خوام ببینم تنت و به زیر مرکب
نمی خوام ببینم غارت حرم رو امشب
نمی خوام ببینم که اسیری میره زینب

تو لحظه های اخرت
تو قتلگاه مادرت
تو اغوش تو جون میدم مثل علی اصغرت
برای تو دستام یه سپره
یه نفرم اینجا یه نفره
بمیرم عمو جون شده کربلا مدینه
بمیرم عمو جون که تنت روی زمینه
بمیرم عمو جون پا میزاره روی سینه

منبع : http://emrooziran.com

با کمال تاثر و تالم  مطلع شدیم ، سر کاز خانم دارچین قاسمی  به دیار باقی شتافته است . ما ضمن عرض تسلیت به خانواده های داغدیده  و همه بستگان سببی و نسبی ار ایزد منان برای این مادر بزرگوار ، رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و تحمل آرزومندیم ، ما را در غم خود شریک بدانید .

بو دونیا فانی دیر فانی

بو دونیدا قالان هانی

دادود اوغلی سولیمانی

تخت اوستونن سالن دونیا             ( منظو رحضرت داود و حضرت سلیمان که از پیامبران الهی می باشند ) 

التّوبه ای شه دین،بیرحرّه قیل نظاره

لطفیله بیرنظرقیل،آقا بوشرمساره

التّوبه ای شه دین،بیرحرّه قیل نظاره

لطفیله بیرنظرقیل،آقا بوشرمساره

**********

گرچه یوزوم قرادور،امّا سنه دخیلم

بودرگهونده آقا بیر بنده‌ی ذلیلم

قارداشیمیله اوْغلوم،گللم سنه قول اوْللام

قوْغما منی قاپوندان،دردیمه ایله چاره

**********

گرچه اؤزوم مووقّر،چوْخدورمنیم گناهیم

بوقاپیدان بیرآیری،یوْخدورامیدگاهیم

لطف ائت‌گیلن بوحرّه،آقا سن اوْل پناهیم

تقصریمی باغشلا،اوْل طفل شیرخاره

**********

آقا سیزی گتیردیم،من دشت کربلایه

آلعبانی سالدیم، بوغملی ماجرایه

من باعثم بوامره،بودرد بی‌دوایه

لطف ائیله قیل محبّت،آقا بوتوبه کاره

گوردی تا ناز لی رقیه تشنه لر سقاسینی

توکدی  رخساره  گوزوندن پربها  الماسینی

عرض ایدوب آتما عموجان سن بنات یاسینی

سن اگر گیتسون چالار طبل مسرت اشقیا

ئولدورر  قیزلاری   آتلار  دیرناقی  ای  باوفا

راضی  اولما  شاه عالم  بی وزیر  اولسون عمو

راضی اولما دل یارا ویرسون بیزه قوم عدو

اول زماندانکی ایدوب قوم جفا تحریم سو

آند اولا مه صورته غمدن سوزولمیش اشکووه

آل هاشم چشم امیدین تیکوبلر مشکووه

ناگهان  غملی  رقیه   معجرین  آلدی  اله

عرض  ایدوب  بیز  هیچ  اقلا  اصغره بیر فکر ایله

 بیرده بیر لحظه قولاق ویر بو بلالی نسگله

خیمیه  گر یول  تاپا اعراب  بد فطرت  عمو

قمچیه توش اولماقا قیزلاردا یوخ طاقت عمو

منبع :http://matnenoheh.blogfa.com

قارداش سارالان رنگوه قربان بو نه یِردی

یاندورما منی ایلمه فغان بو نه یِردی

تیجک بو بلالی چوله توکدون یوزه قان یاش

رنگون سارالوب سولدی اُلِیدی باجون ای کاش

قربان اولوم آغلار گوزیوه آغلاما قارداش

حالون نیه پوزقوندی حسین جان بو نه یِردی

بو صرصر محنت ته ائیدی غم یولین آچدی

قوندی یوزیوه تیر مصیبت دله ساچدی

قربان سارالان رنگیوه، رنگون نیه قاچدی

آثار خزان اولدی نمایان بو نه یِردی

قویجان قدمون بو یره، پژمرده دل اولدون

نولدی سنه قارداش که ساری گُل کیمی سولدون

گورسندی یوزومده اُلوم آثاری پوزولدون

ای عزّت گلزار و گلستان بو نه یِردی

آز آه چکوب ایله نوا ای شه دوران

گوز یاشوی  توکمه او گوزل گوزلره قربان

پوزما اوزون ای قلب تمام عالم امکان

سنلن پوزولور عالم امکان بو نه یِردی

ای آفت کونِینه آدی حرز مجرّب

هرگز گوره بیلمز گوزی یاشلی سنی زینب

هر چند منه سن دیمیش کشفیدی مطلب

امّا اوزون ایت مطلبی اعلان بو نه یِردی

اوّل دولانوب یاور و انصاریوه باخدون

دولدی گوزون عبّاس علمداریوه باخدون

بیر زینبه بیر خورداجا قیزلاریوه باخدون

اولدون نیه چوخ حالی پریشان بو نه یِردی

سن آغلوسان آئینه ی طاهایه باخاندا

حالیم پوزولور من رخ لیلایه باخاندا

عبّاس کیمی سرو دل آرایه باخاندا

اشکونله اولور صبر ایوی ویران بو نه یِردی

قربانون اولوم قیل منی بو سرّیدن آگاه

علّت ندی سرلشکره امر ایلدون ای شاه

قورسونلا چوخور یرده بیزه خیمه و خرگاه

سرّین بو سوزین ایلمه کتمان بو نه یِردی

بو یِر گَتورور قلبیمی درده آنام اوغلی

وردور ما سرا پرده بو یرده آنام اوغلی

توکمه دُرِ اشکون رخ زرده آنام اوغلی

ایتمه منی دل خسته و گریان بو نه یِردی

یوخسا بو همان مرکز ایفای وفادی

بو دشتیده لیلانون ایشی وا ولدادی

واضح دی گوروم یوخسا بو یِر کرب و بلادی

اکبر اولاجاق قانیله غلطان بو نه یِردی

اَل ساخلا حسینی گوروسن یازموری خامه

ایسته صله شاه شهدادن بو کلامه

زینب دلیجه یاز بو سوزی بیرده امامه

قارداش سارالان رنگیوه قربان بو نه یِردی

منبع :http://blogfa.com/Desktop/Default.aspx?r=6684317