
1398 رابه ایندلیل نوشتیم که بدلیل شرایط کرونایی سال 1399 خاص هست
در سال ۴۱۲ میلادی، یعنی حدود دو قرن پیش از ظهور اسلام، سران قبلیههای عرب در مکه، برای یکسانسازی و سامان دادن به پیوستگی و اسامی ماههای عرب، گرد هم آمدند. جلسه یاد شده در منزل کلاب بن مره، جد پنجم پیامبر شکل یافت.
محرم به معنای حرام شده است. پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام میدانست و ترک مخاصمه میکرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.
در توضیح این که چرا ماههای دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمیشود میتوان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع میشد به آن محرم گفتند.
پس این نامگذاری مربوط به دو قرن قبل از اسلام است و این ماه در همان زمان ماه اول قمری قرار داده شده است.
امام رضا (علیه السلام) فرمودهاند: هر گاه ماه محرم فرا میرسید، پدرم (موسی بن جعفر (علیه السلام)) دیگر خندان دیده نمیشد و غم و افسردگی و اندوه بر او غلبه مییافت تا آن که ده روز از محرم میگذشت، روز دهم محرم که میشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.
منبع متن :
حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛
مراسم ماه محرم و عاشورا در علیشیخ قدیم:
از روز اول محرم ، عصر همه مردها و جوانان در کوچه های ده راه افتاده وشعار های محرم می دادندو سپس دور مسجد دسته می گرفتند وشعار های دیگری ، معروف به شاخسی و واخسی می دادند و به سر یا زانوی خود می کوبیدند. البته شاخسی و واخسی الان هم همه ساله در ماه محرم انجام می شود.
شاخسی ( شاه حسین ، و واحسی ( وای حسین ) می باشد
شعار های مربوط به حرکت در کوچه ها: حسه نه جان حسه نه ( گروه جلوئی) جانیم قوربان حوسه نه ( گروه عقبی) ای شیعه لر مومین نر گلین گورخ نولیپدی
کربلا صحراسین دا آغام شهید اولیپ دی و شعار های دیگر
از جمله شعار های دسته( دست بدست هم داده و می گفتند)
حیدر مدد ( حسن حسین )
شاخسی واخسی ( امام علی )
شب ها هم در حسینیه و مسجد مراسم سینه زنی و زنجیر زنی برقرار می باشد.
یکی از معروف ترین شعار های روز عاشورا ، هـــــــگام برگشتن از آرامگاه شیرسوار( شیله سووار) این بود. آغامین آتی گلدی قانلی خلتی گلدی
صدای رسای مرحـــــــوم محـــــــــــــــمد الحسن ( محمد رضایی ) و اژدر قاسمی ( پسر مرحوم فتح اله) در این مورد زبانزد عام و خاص بود.
و این شعار هم استا گرانقدر آقای یحیی کاظمی در نظر سنجی یاد آوری کرده اند که ضمن تشکر از ایشان ، همینجا اضافه می کنم :
بیز باش جاننان گشمیشخ بیز قاننی کفن گیمیشخ
مراسم روز عاشورا و قمه زنی: ( البته الان این مورد ممنوع است )
شب عاشورا در مسجد قمه ها را تیز می کردند، تا صبح قمه بزنند. اکثر مردان قمه می زدند و سرپسر بچه های کوچک توسط سلمانی خراش داده می شد ، تا مقداری خون جاری شود. اول سر دسته قمه می زد و به ترتیت بقیه دسته ، منتهی مشکل اینجا بود کسی که قمه میزد ، شور می گرفت و نمی شد قمه را از دست آن گرفت. واقعا بطرز وحشت آوری قمه می زدند، بطوری که سر هایشان شکافته می شد و گاه ماه ها طول می کشید تا خوب شود.صدای زجه و گریه زن ها هم به آسمان می رسید. گرفتن قمه از دست قمه زنان کار سخت و خطرناکی بود، مرحوم نقدعلی خان اسدزاده که مردی بلند بالا و قوی هیکلی بود، یک چوبی کلفت به دستش می گرفت و کنار کسی که قمه می زد قرار می گرفت، زمانی که قمه زن اولین قمه را زد و می خواست دومی را بزند ، با یک دست چوب را روی سر او قرار میداد و با دست دیگرش ، دست قمه زن را می گرفت. اگر قمه از دستش ( که خیلی هم بعید بود) رد شود به چوب بخورد نه سر قمه زن، و بهر ترتیب قمه را می گرفت.الان دیگر قمه زنی به آن شکل مرسوم نیست ، البته تمام کسانی که حتی بچه ها قصد قمه زدن داشتند، لباس سفید ( شبیه کفن) بر تن می کردند. ما هم که بچه بودیم سرمان توسط سلمانی های آن موقع ( مرحوم حبیب رحیمی و مرحوم مهدیقلی نوری) خراش داده می شد.( نام وسیله خراش اولگوش بود) بعد که بزرگ شدیم ، خودمان قمه می زدیم، من هنوز آثارش را در سرم دارم ( یعنی تمام هم دوره های من این حالت را دارند.یادم می آید آن موقع ناصر خان دهقانی وسایل پانسمان و دارو( مرکوکروم) می آورد و زخم سر قمه زن ها را می بست. عظیم ( صفر فیلتن پسر عمه من) و الهوردی ( پسر( کریم عظیم و حلیمه باجی) بقدری وحشتناک قمه زده بودند، مردم ناچار شدند آنها را به درمانگاه منتقل کنند، داخل ماشین جیب مشهدی خلیل ( اهل پیره بود و بین خوی و علیشیخ رانندگی می کرد) قرار دادند ، تمام داخل ماشین پر خون بود. ماشین هم از جبب (جیپ) های بزرگ بود که ( جیبیستر ) می گفتند. محل قمه زدن مقـــبره آقا سید نقی( پدر میرآقا موسوی) آن طرف رودخانه ، بالای گلین داش(گرین داش) و محل شروع آغداش بود. بعد از قمه زدن ، همه با کله و سر و صورت خونین ، در حالیکه دست خود را روی زخم سر می کوبیدند و دسته گرفته بودند، تا مالاباس ( ملا عباس ) می رفتند. از آن طرف هم دسته قمه زنی زورآبادی ( شهر زرآباد ) ها می آمدند ، و سپس عزاداری مشترکی انجام می شد و هردسته به ده خود بار می گشت. و در ده هم به چند تا خانه می رفتند و عزاداری می کردندو تازه بعد از آن می رفتند سرو صورت خونینشان را می شستند. وسپس به خانه هایی که ناهار نذری داشتند، می رفتند. ما خودمان از قدیم الایام روز عاشورا ناهار نذری داریم. و الان هم این وظیفه را برادر بزرگـــــــترم مشهدی حسین ( بزرگ معمار منطقه ) به عهده دارد .
زمانی که مشهدی علی ( نوحه خوانی که از خوی آورده بودند و رایگان نوحه می گفت و فقط محل خواب و غدایش را می دادند ) ما بعد از ظهر عاشورا به زیارتگاه آقا میر فتاح به ممش خان می رفتیم و تقریبا هم همه پیاده می رفتیم و شب هم پیاده برمی گشتیم .
یادم می آید آخرین باری که دسه زنجیر زنی ما با نوحه خوانی مشهدی علی به ممش خان میرفت ( لازم به ذکر است بگویم دسته های زنجیر زنی آن موقع بسیار منظم و به ترتیب قد چیده می شدند و همه دستمال سیاه به سر بسته و پیراهن مشکی که پشتش باز بود و دامن مشکی می پوشیدند و در دو ردیف و به موازات هم حرکت می کردند ، در وسط دسته هم چند نفر که نظم دسته را به عهده داشتند از جمله مرحوم نقدعلی خان اسدزاده و مرحوم غلامعلی بابایی ( که عطشانکش دسته هم بود ) هر ردیف یکی دو تا سردسته داشت که در نبود هم جای همدیگر را پر می کردند ( سر دسته مقصود خان علی نژاد و یاآقای مصیب قاسمی ) ، ( سردسته مرحوم معصوم حمزه زاده و یا آقای حسین محمدزاده ) ، بعد ها که مرحوم معصوم حمزه زاده و مقصودخان علی نژاد به تهران رفتند ، در سال های مختلف و با نوحه خوانی دائمی حسین آقا سلطان زاده سر دسته های زیادی داشتیم ( وجود سر دسته از این نظر مهم بود که بقیه زنجیر زنان خودشان را با آنها هماهنگ می کردند. خود حسین آقا سلطان زاده زمانی زنجیر می زد و سر دسته هم می شد ، سر دسته های دیگری که من یادم می آید عبارت بودند از مرحوم محرم حمزه زاده ، مرحوم حاج میکائیل قاسم نژاد ، مرحوم صفر فیلتن ، آقای نعمت فرج زاده و ...
در آن روز این نوحه را می خواندیم :
گل گولسیتانه زهرا خنداندی یا محمد
اوغلون حوسین کول اوسته مئهماندی یا محمد .
در واقع ما شام غریبان را همراه تعدادی از دسته های عزاداری سایر روستا ها در آرامگاه آقا میر فتاح در ممش خان برگزار می کردیم ، نوحه خوان ما بسیار مسلط بود و می گفت چراغ ها را خاموش نمایند تا نوحه خوان های دیگر که از روی کتاب می خواندند نتوانند بخوانند و ایشان تمام مجلس را به عهده بگیرد .
و بعضی از نوحه های قدیمی و تک بیتی عبارتند از :
شیعه باشین ساغ اولسون بو ماتمه عزاده
اولدوردولر حوسینی صحرای کربلاده
-----
سفره گئدنده شاهلار چوخ اولار جلالی قارداش
نه سنین کیمین کی زولفون یولار اهل عیالی قارداش
--------
خیمه لر اودلاندی حوسین هارداسان
اهل حرم یاندی حوسین هارداسان
-----
شیمر بو گون کربلایه تازه بیر عنوان گتیردی
باغلییار راه فراتی کوفه دن فرمان گتیردی
----------------
بورا نینوادی زینب بو مکان نواسیز اولماز
آدی کربلا اولان یئر بولورم بلاسیز اولماز
---------------
لازم میدانم در اینجا یادی بکنم از نوحه خوان خوش صدای آن موقع دیارمان آقای حمداله علی نژاد که تا زمانی که در علیشیخ بود ، گاهی تنها و روزگاری با حسین آقا سلطان زاده نوحه خوان ما بودند ، ولی همچنان پر سابقه ترین نوحه خوان ما از دیار علیشیخ همچنان حسین آقای سلطان زاده است و روزگاری هم من و دکتر عزت شاگرد ایشان بودیم و بقولی خواندن نوحه و بحر دادن کارما بود و مرثیه خانی را هم ایشان انجام می دادند ، یادم هست یک سالی ایشان کسالت داشتند و ما از دکتر سحاد که خیلی هم کم سن سال بود بحای پدرش در این مورد استفاده کردیم .
از همه عزیزان تقاضا دارم اگر نوحه های قدیمی از قدیمی های علیشیخ به یاد دارند در قسمت نظر سنجی بنویسند.
عمه جان چیراغی یاندیر ، منی خئیمییه دولاندیر
آختاریب تاپیب بابامی منی باشینا دولاندیر
-------------
سو یوخیمدی قیرلارین نان ، بولوسن خجالتم من
منی خیمییه آپار ما بو مکاندا راحتم من
--------------
یا حوسین بو سرزمینه پر بلایه خوش گلیبسن
وئرمیسن عوض میناده کربلایه خوش گلیبسن
منبع : کتاب درود بر علیشیخ
عزیزان در هر سن و سالی می توانند در نظر سنجی خاطرات خود را بنویسند .