به یاد خانم زهرا علی نژاد ( عم قیزی 2)
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست ، هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود ، صحنه پیوسته بجاست ، خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد .
عم قیزی بسیار مظلومانه و نابهنگام رخت سفر بست ، بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود ، پشت سر کسی حرف نمی زد ، اغلب اوقات در خانه اش میهمان داشت ، میهمان از راه های دور و نزدیک ، همه اقوام شوهرش را دوست می داشت و همه آن ها احترام خاصی به عم قیزی قائل بودند .
به خاطر قلب خوب و نیت پاکی که داشت ، خداوند متعال هم شوهری خوبی مثل آقا محرم مقتضی نصیب او کرده بود . آقا محرم مردی مهربان ، مهمان نواز ، کاری ، فامیل دوست و با گدشت است .
عم قیزی محور اصلی خانواده شان بود ، براحتی و با اخلاق خوب و بی ریایش توانسته بود ، خانواده اش را بصورت منسجم در کنارش نگه دارد و این در حالی است که خیلی از مردان از انجام چنین کارهایی ناتوان می باشند . کسانی که او را از دوره نوجوانی و جوانی هم می شناسند ، در حسن نیت و صداقت او هرگز شکی به خود راه نمی دهند .
خیلی از عزیزانی که تهران نشین هستند و یا به مناسبت هایی در تهران بوده اند ، بدون تردید میهمانی های اورا که به خاطر تولد علی آقا پسرش میگرفت ، فراموش نخواهند کرد .
گاهگاهی خیلی چیز ها به فکرت میرسد که دوست داری بگویی ولی احساس می کنی هرگز نمی توانی حق مطلب را ادا کرده باشی ، لاجرم باید بگویی زبان از گفتن و قلم از نوشتن آن خصوصیات عاجز و ناتوان است .
بویژه فردی ناتوان مثل حقیر که رشته تخصصی ام ادبیات نیست و از چینش کلمات زیبا و در خور خصوصیات ویژه عم قیزی بی تعارف عاجزم ، سخت است آوردن همه آنچه که در فکرت هست بر روی کاغد و نگارش آن ، ولی وظیفه خود میدانم هر چند جسته و گریخته ، یک مطالبی بنویسم .
روز های شاد ما در زندگی معدود بود
قدر یکدیگر ندانستیم و رفتن زود بود