علیشیخ  

علیشیخ در گذر تاریخ ( اتفاقات واقعی و سینه به سینه ) (3)

جمال محمد زاده | یکشنبه سی ام دی ۱۳۹۷ | 0:43
 در قدیم که امکان دسترسی به شهر ، دکتر ( قبل از سال 1334 افتتاح بهداری سکمن آباد در دو راهی علیشیخ و زوراوا ( زرآباد )) و سایر امکانات بسیار کم بود بعضی افراد در بعضی کار ها تخصص داشتند ، علی آقا برادر زضا آقا و شرف خان بیک جراحی میکرد  بعد از ایشان عباسقلی بیک جراح

بوده و جان بعضی زائو ها را نجات داده است  همجنین حسن آقا فرزند علی آقا سلطانی صنعتگر ماهری بوده است  رضا اقا و اکبر پاشان از با سوادان آن روز گار بودند و بعد ها نامه نگاری های اداری به عزت اله خان ، عبداله خان سلطانی و ... رسید و این داستان مربوط  به حسن آقا می شود.

 

مرحوم حسن آقا :

این مرحوم پدر بزرگ آقای خلیل سلطانی ( داماد مرحوم صادق خان ) و همچنین آقای علمشاه بدرخانی است است . انسانی باسواد بود و رفتاری فوق العاده ملایم داشت و ادب او چنان بود که هیچکسی ندید که او حتی در یک مورد هم خود را در نظر بگیرد . بلکه تمام عمرش را صرف توجه به خواسته های مخاطب خود کرد . سخاوت او زبانزد خاص و عام است . من در تمام عمرم ، تیزهوش تر از او ، کسی را سراغ ندارم . اگر بگوئیم او یک صنعتگر کاملی بود ، شان او را پائین آورده ایم . بلکه هر انگشت او ، یک کارخانه ابتکار بود  ( سخن  استادعلمشاه بدرخانی ). مرحوم عزت الله خان برای علمشاه بدرخانی ( نوه دختری حسن آفا )تعریف کرده که روزی یکی از قطعات داخلی موتور اتومبیل روسها خراب شده بود .  ( در زمان اشعال آذربایجان روس ها در چند روستای سکمن آوا از جمله زوراوا و علیشیخ پایگاه داشتند ، مادرم تعریف میکرد صبح ها با طناب از گرین داش ( گلین داش ) بالا و پایین می رفتند و مشق نظامی انجام می دادند  و رفتارشان هم با مردم بسیار خوب بود و حتی دکتر هایشان مردم مریض را رایگان معاینه و معالجه می کردند  ( سال 1320 و به بعد ) حسن آقا  از روی مصنومه سالم آن ، با نبود امکانات امرزوی در 77 سال پیش ( که برق هم در خوی وجود نداشت ) با دستان خود چنان ساخت که هرگز از نمونه ساخت کارخانه تشخیص داده نشد . همچنین پلاک یکی از نظامیان ( آلمانی یا روسی که من یادم رفته است ) با زنجیرش گم شده بود و او چنان ساخته بود که با چند پلاک دیگر مخلوط کردند و نتوانستند نمونه دست ساخت او را بین نمونه های ساخت کارخانه تشخیص دهند و این امر فقط با قرائت اسامی آنها در روی پلاکها میسر گردید  ( به روایت علمشاه بدرخانی و مادر مرحومه ایشان ) روح همه رفتگان شاد و یادشان گرامی باد .

علیشیخ در گذر تاریخ ( اتفاقات واقعی و سینه به سینه ) (2)

جمال محمد زاده | دوشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۷ | 19:5
دزدیدن اسب جلال سلطان خان دهقانی توسط ...

شاید بیش از شصت سال قبل که مردم بیشتر برای رفت و آمد از اسب استفاده میکردند ، مرحوم جلال سلطان یک اسب تندرو و بلند بالایی داشته و در مسافرت بین روستا ها آن را سوار می شده است  ، محل نگهداری این اسب در طویله ای در نزدیکی ائشیک اتاق بوده است . 

کسانی که در مورد ائشیک اتاق اطلاعاتی ندارند به کتاب های درود بر علیشیخ و تاریخ علیشیخ و شجره نامه ها مراجعه نموده و یا از اقوام 70 سال به بالای خودشان بپزسند .

خیلی  ها دنبال داشتن این اسب بودند و می خواستند آن را بخرند ولی مرحوم جلال خان حاضر به فروش آن نبود ، یک روز که از خواب بیدار میشوند و فردی  که مسئول رسیدگی به اسب بود خبر می دهد که اسب در طویله نیست ، هیاهویی در ده راه می افتد و بزرگان ده در ائشیک اتاق جمع می شوند و بعد از مشاوره به این نتیجه می رسند که اسب را دزدیده اند و حالا باید گروه هایی بسیج بشوند و روستا های اطراف ، دشت ها و کوه ها را بگردند ، در آن زمان افرادی بودند که از طریق ردیابی ( اینجا رد پای اسب ) می فهمیدند اسب را به کدام سمت یرده اند ، حسن نامی بوده از کرد های دیارمان که ردیاب ماهری بوده و دوست و آشنای مرحوم محرم حمزه زاده بوده ، این دو نفر به کمک هم و پس از بررسی های زیاد متوجه می شوند :

1 - اسب از آغ چای عبور نکرده است 

2 - اسب به سمت جنوب ، شمال و شرق علیشیخ برده نشده است 

3 - اسب را از پشت خانه مرحوم عزت اله خان عبور داده اند 

و با ردگیری محل پا های اسب ( که البته به احتمال زیاد نعل هم داشته ) به نتیجه مهمی می رسند و آن اینکه بر خلاف تصور همه اسب را به طرز ماهرانه ای از ( دارداش ) عبور داده اند ، عزیزانی که دارداش را می شناسند می دانند که انسان ها به حالت خمیده و یا چسبیده به سنگ های کناری از آنجا رد می شوند و حتی گوسفندان را هم از آنجا عبور نمی دهند ، در واقع با این کار خواسته بودند همه را گمرا ه نمایند .

مجددا در ائشیک اتاق جلسه ای تشکیل می شود و به این نتیجه می رسند که اسب را در خلاف حهت آغچای به سمت غرب و بالاتر از ایشگفتیک و قارینجا به سمت روستا های مرزی ( مرز ایران و ترکیه ) برده اند .

با مشورت سایر مردان ده مرحوم جلال خان عده ای را که هر کدام در کاری آشنایی داشتند به روستا های مرزی می فرستد ، پدرم ( کربلایی محرم محمدزاده ) چون بنا و نجار بوده و در بیشتر روستا های مرزی هم کار کرده بود ه و با اربابان آن روستا ها آشنایی داشته جزئ این گروه بوده است .

به گفته مرحوم محرم مشهدی ولی آنها شش نفربه سرکردگی مرحوم عزت اله خان بودند  و به روستایی که اولین هدف آنها بوده رفته و به خانه ارباب ده که مرحوم محرم مشهدی  ولی مدت ها برایش خانه ساخته بود و جلال سلطان خان را هم به خوبی می شناخت ، رفته و مورد استقبال ( آقای عباس لزگی ارباب ده ) قرار می گیرند . جریان را تعریف می نمایند و ارباب قول مساعد می دهد که اسب را پیدا نماید ، مرحوم محرم مشهدی ولی که از با لا به پایین  آمده بود  ( یعنی قبلا ثروتمند بودند و بدلایلی ندار شده بودند ) تک پسر خانواده متمول  ( که نوکر و کلفت داشتند )و دردانه بوده  و بعدا رو به بنایی و نجاری و کارگری  آورده بود ، آدم با هوشی بود ، زمانی که همه مشغول ناهار خوردن بودند به بهانه ای بیرون رفته و تمام ساختمان هایی را که برای ارباب ساخته بود میگردد و در یک لحظه اسب را در یکی از طویله ها می بیند. 

بعد ناهار عباس لزگی رو به فرستادگان مرحوم جلال خان کرده و می گوید که شما تشریف ببرید و من فردا همه روستا هارا گشته و اسب را برایتان می فرستم ، در حالی که همه آماده حرکت به سمت علیشیخ بودند مرحوم محرم مشهدی ولی رو به آقای عباس لزگی کرده و می گوید جلال سلطان خان گفته اسب را نیاورده نیایید و ما خبر داریم اسب همین دور و بر هاست ، و ما بدون اسب نمی توانیم برویم  و همین جمله سبب می شود آقای عباس لزگی ارباب آن ده اسب را تحویل می دهد ولی دزد را معرفی نمی کند ، که البته  ( مثل معروف ماه همیشه زیر ابر نمی ماند ) بعد ها سارق هم مشخص شد  ولی  جلال خان نجیب و  گروه تجسس هرگز به رویش نیاوردند.

 

کمی درباره مرکز استانمان ( ارومیه )

جمال محمد زاده | پنجشنبه بیستم دی ۱۳۹۷ | 11:58
 

ارومیه
 

اُرومیّه (دربارهٔ این پرونده تلفظ راهنما·اطلاعات) یکی از کلان‌شهرهای ایران، مرکز استان آذربایجان غربی وشهرستان ارومیه در شمال غربی ایران که در منطقه آذربایجان واقع شده‌است. این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ با ۷۳۶٬۲۲۴ نفر جمعیت،دهمین شهر پرجمعیت ایران و دومین شهر پرجمعیت منطقهٔ شمال‌غرب ایران به‌شمار می‌آید. ارومیه با ۱۳۳۲ متر ارتفاع در غرب دریاچه ارومیه، در دامنه کوه سیر و در میان دشت ارومیه قرار گرفته‌است. هوای ارومیه در تابستان نسبتاً گرم و در زمستان سرد می‌باشد.

در سده‌های گذشته رخدادها و حوادث متعددی از قبیل اشغال توسط عثمانی‌ها و روس‌ها را تجربه کرده‌است. این شهر به سبب موقعیت مناسب که در میان شاه‌راه ارتباطی قفقاز،میان‌رودان و آسیای صغیر داشته در گذشته از مراکز تجاری منطقه به‌شمار می‌رفته‌است. نقل مهمترین سوغات ارومیه است.

ارومیه به عنوان شهر دارای اولین بیمارستان به شیوه نوین، نخستین مرکز آموزش پزشکی، اولین مدرسه به شیوه نوین، اولین شبکه تلویزیون محلی، اولین نشریه محلی در ایران،پایتخت والیبال ایران، دومین شهر پرترافیک ایران شناخته می‌شود. دارالنشاط ، پاریس ایران ، شهر آب ، شهر ادیان، مذاهب و اقوام از القاب ارومیه است. ارومیه مدتی در دوره پهلوی به رضائیه تغییر نام داد.

 

اور در زبان آشوری به معنای شهر است (همان واژه‌ای که در نام اورشلیم (شهر آشتی) هم وجود دارد) و میه به معنای آب است (هم‌ریشه با مآء عربی) یا ارومیه در زبان آشوری به معنای «شهر آب» می‌باشد. نام این شهر در شروع دوره پهلوی به دلیل علاقه رضا شاه به این شهر به رضائیه تغییر نام دادو بعد از انقلاب اسلامی دوباره به نام ارومیه برگشت. ارومی، ارومیه، ارْمیه، اورمیه، ارم از دیگر نام‌های آن بوده‌است. در بین آذربایجانی‌ها نام اورمی رواج دارد.

 

عقیده بر این است که شهر ارومیه در هزاره دوم قبل از میلاد مسیح تأسیس شده‌است.

پیش از اسلام

از تل‌های متعدد در نزدیکی شهر (گوک تپه، دیگاله، ترمنی، احمد، سارالان، دیزه تپه) تا به حال اشیای بسیار قدیمی به دست آمده‌است. ارومیه دراورارتوی باستانی قرار داشت (اواخر هزاره دوم قبل از میلاد-اوایل هزاره اول قبل از میلاد) که دارای ارتباطات زبانی با هوریان آناتولی بود .

 
عمارت سه‌گنبد ارومیه، محل احتمالی دفن جلال الدین خوارزمشاه
 

جغرافیا

نوشتار(های) وابسته: جلگه ارومیه
 
تصویر هوایی ارومیه

ارومیه با داشتن موقعیت ممتاز جغرافیایی در ۲۰ کیلومتری دریاچه ارومیه قرار دارد. ارتفاع ارومیه ۱۳۳۲ متر از آب‌های آزاد استارومیه در دشت ارومیه واقع شده‌است که ارتفاعاتی چون کوه سیر، کوه قیزقلعه، کوه جهودها، کوه چهل مر شهیدان، کوه ماه، کوه علی پنجه سی و کوه علی ایمان آن را احاطه کرده‌اند. در واقع ارومیه بین دریاچه ارومیه و دیوارهٔ کوه‌های غرب استان واقع شده‌است.

موقعیت جغرافیایی

شهر ارومیه روی مدار ۳۷ درجه و ۳۲ دقیقه در نیم‌کره شمالی از خط استوا قرار گرفته‌است. همچنین این شهر روی نصف النهار ۴۵ درجه و ۲ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد.

 

زمین‌لرزه‌ها

 
مقایسهٔ نسبی میزان خطرزمین‌لرزه در نقاط مختلف ایران؛ نقاط قرمزتر نقاطی هستند که شتاب حداکثر جنبش زمین در آن‌ها بیش‌تر است.

استان آذربایجان غربی از استان‌های زلزله‌خیز ایران است. با این حال تاکنون زلزله شدیدی در ارومیه رخ نداده‌است. از زلزله‌های اخیری که در ارومیه رخ داده‌اند می‌توان به زلزله سال ۱۳۰۰ق/۱۸۸۳م؛ زلزله ۴ ریشتری فروردین ۸۷ به مرکزیت سیلوانه، زلزله مرداد ۹۱ که دنباله زلزله اهر و ورزقان بود، این زلزله نسبتاً شدید در دو مرحله به فاصله ۱۰ دقیقه از هم رخ داد و زلزله ۴٫۶ ریشتری در مهرماه سال ۹۲ به مرکزیت سیلوانه اشاره کرد. آخرین زلزله ارومیه به مرکزیت سرو و به بزرگی ۴٫۲ ریشتر در شهریور سال ۱۳۹۴ رخ داد.

 

زبان

ترک‌های ارومیه به زبان ترکی آذربایجانی و لهجه ایرانی شمال‌غربی آن که مشابه لهجه مردم تبریز است، صحبت می‌کنند. کردهای ارومیه به لهجه کرمانجی از زبان کردی سخن می‌گویند. آشوری‌ها به زبان آشوری سخن می‌گویند؛ که گونه‌ای ازآرامی شرقی است و دارای کلمات دخیل از زبان‌های کردی، ترکی ،فارسی و عربی. ارمنی‌ها نیز در میان خود به زبان ارمنی سخن می‌گویند.

تجارت

از گذشته ارومیه با قرارگیری بر سر چهارراه قفقاز ،میان‌رودان ،آسیای صغیر و شرق دریاچه ارومیه از اوضاع بازرگانی نیکویی برخوردار بوده‌است.در واقع ارومیه با قرارگیری بر سر راه‌های تجارتی به عنوان گمرکی برای صادرات و واردات کالا از ایران به دیگر نقاط و بالعکس بوده‌است. همچنین ارومیه محلی برای خرید و فروش محصولات کشاورزی و عشایری مردم اطراف این شهر بوده‌است.

جمعیت

در سرشماری سال ۱۳۹۰، جمعیت ارومیه ۶۶۷٬۴۹۹ نفر بود. از این تعداد ۳۳۴٬۱۳۴ نفر مرد و ۳۳۳٬۳۶۳ نفر زن بود. این تعداد در قالب ۱۹۷۷۴۹ خانوار بودند. ارومیه دهمین شهر پرجمعیت ایران و دومین شهر شمال غربی ایران بعد از تبریز است. ارومیه جزو شهرهای پرتراکم در استان آذربایجان غربی است.

لودگی هوا

ارومیه به دلیل ترافیک‌های فراوان، بالا رفتن میزان دی‌اکسیدکربن، بی‌توجهی به رعایت ایجاد واحدهای تولیدی و صنعتی و جانمایی آن‌ها یکی از آلوده‌ترین شهرهای کشور است. از دیگر شاخص‌های آلوده‌کننده غیرانسانی در ارومیه ورود ریزگردها از کشور عراق و پدیده وارونگی هوا است که در ۹۰ روز سال رخ می‌دهد. از مواردی که در آینده برای ارومیه خطرساز می‌شود خشک شدن دریاچه ارومیه و طوفان‌های نمک آن است. کمربند سبز در اطراف ارومیه یکی از راه‌حل‌های آلودگی هوا در ارومیه است.

ترافیک

ارومیه با داشتن ۸۰ خودرو به ازای هر ۱۰۰۰ نفر که از تهران با رقم ۶۲ خودرو به ازای هر ۱۰۰۰ نفر نیز بیشتر است دومین شهر پرترافیک ایران بعد از تهران است. روزانه بیش از ۲۵۰ هزار خودرو در سطح شهر تردد می‌کنند که خیابان‌ها و معابر سطح شهر جوابگوی این تعداد خودرو نیستند. بیشتر این ترافیک در مرکز شهر و به خصوص در خیابان‌های امام، باکری، کاشانی، مدنی، منتظری، مطهری، طالقانی ایجاد می‌شود. بیشتر این ترافیک به دلیل ورود خودروهای تک‌سرنشین به مرکز شهر ایجاد می‌شود. توقف‌های دوبله نیز این ترافیک را تشدید می‌کند. از دیگر مسائلی که این ترافیک را بیشتر نمایان می‌کند وجود مراکز اداری، تجاری، درمانی و… در مرکز شهر است. از جمله راهکارهای شهرداری برای رفع این معضل ایجاد طرح ترافیک و زوج و فرد در داخل محدوده مرکزی شهر در برخی خیابان‌ها ، ایجاد فرهنگ پیادرو در شهروندان ، ایجاد کمربندی به دور شهر برای خروج سفرهای درون‌شهری به خارج از شهر ، توزیع متوازن امکانات ، تقویت سیستم حمل و نقل عمومی از جمله بی آر تی ، طرح‌های توسعه‌ای از قبیل انتقال پادگان ۶۴ ارومیه به خارج از شهر و امتداد خیابان‌های اطراف آن ، توزیع مدارس و آموزشگاه در نقاط مختلف شهر، احداث پروژه‌های روگذر و ایجاد تقاطع‌های غیر همسطحاست.

 

منبع : ویکی پدیا : با تصرف  حهت وحدت و تلخیص

 

 

علیشیخ در گذر تاریخ ( اتفاقات واقعی و سینه به سینه ) (1)

جمال محمد زاده | یکشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۷ | 18:29

 

     روستای علیشیخ در فاصله حدود 50 کیلومتری غرب شهرستان خوی واقع است. این روستا در محلی قرار گرفته که تقریبا از سه جهت در محاصره کوه هاست. از شمال به (دییرمان گونئی و قره داش)، از شمال غرب به (کوشوک  و جابا)، از غرب به پاشاقوزایی ) و از جنوب به آغداش و گلین داش یا گرین داش) متصل است .

       از نظر مرزبندی مراتع و چراگاهی با آبادی های  زورآباد (زرآباد)، زاویه، شگفتی، قزلجه، دنبکی،گرگان، قره قوش سفلی وآغباش مرز مشترک دارد .

    فاصله هوائی علی شیخ تا مرز ترکیه حدود  30 کیلومتر می باشد نزدیک ترین آبادی به
علیشیخ زورآباد (زرآباد) بوده که فاصله آن حدود دو کیلومتر می باشد (از قره سو تا پل
علیشیخ درست  1800 متر است) .

     .

       سیل علیشیخ

      سیل سهمگین و وحشتناکی است که در اثر طغیان آغ چای رخ داده و باعث از بین رفتن حدود دو سوم خانه ها و کشته شدن چند نفرو همچنین تلف شدن احشام و ازبین رفتن کندو های زنبور عسل شده  است. البته الان هم در فصل بهار بر اثر آب شدن برفها و یا در فصل تابستان بر اثر بارندگی طغیان می کند وسیل های مهیبی را راه می اندازد .ولی آن موقع اتفاق عجیبی افتاده که من آن را از زبان مرحومه مادرم که ذهن خلاقی داشت و مطالب را خوب به یاد می سپرده ، شنیده ام .   در مسیر رودخانه آغ چای و پایین تر از (ساری یارقان) زمینی هست به نام (برخر) که به تناوب در آن علف و گندم می کاشتند. در آن موقع برخر و چایلاخ یونجا به همدیگر متصل بوده اند و دور تا دور آنها دیوار بلندی کشیده شده بود در واقع محل عبور
آغ چای از جلوی باغچه  فعلی  مرحوم صادق خان و نزدیک آسیاب قدیمی  مرحوم عزت الله خان بوده است. در اثر طغیان رودخانه دیوار سمت شرقی خراب شده و سیل وارد علف زار می شود. و تا سقف دیوارها بالا می رود و در واقع دریایی خروشان پشت دیوارها جمع شده و بر اثر فشار آب دیوار سمت روستا فرو ریخته و آب جمع شده با انرژی فراوان وارد ده می شود در حالی که کسی از وجود چنین جریانی خبری نداشته است. یک لحظه مجسم کنید که با امکانات سالهای 1315 تا 1317 یعنی حدود 82 یا 80 سال پیش چه کسی می توانست به آنها کمک کند و چه اوضاع و احوالی پیش آمده است و مردم روستا چگونه با این مسئله کنار آمده و چه کار کرده اند.

        الان تعداد افرادی که آن سیل را به یاد دارند و در قید حیات هستند در خوشبینانه ترین حالت  دو یا سه نفرند  که در خارج از علیشیخ زندگی می کنند .از تعداد کشته شدگان آن سیل آمار دقیقی در دست نیست ولی آنطور که مادرم تعریف می کرد حدود 6 نفر در این جریان جان باختند. بعد از این سیل خیلی از خانوار ها به روستا های مجاور  ( بیشتر به قزلجه و شگفتی )مهاجرت کردند .

و این داستان ادامه دارد ...

می خواهی به من بگویی که تو زبان مادریت را بلد نیستی ، عجب داستانی است !

جمال محمد زاده | چهارشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۷ | 16:35


زبان تركي يكي از زبانهايي است كه علاوه بر ايران در چندين كشور دنيا از جمله تركيه, جمهوري آذربايجان, بيشتر جمهوري هاي قفقاز و حتي در چندين كشور اروپايي مانند آلمان, فرانسه و ... به عنوان يكي از زبانهاي مطرح كاربرد دارد زيرا در آن كشورها تعداد زيادي ترك به عنوان اقليت قابل توجه زندگي مي كنند كه داراي حق و حقوق فرهنگي خود مي باشند. علاوه بر آن با توجه به اينكه تمامي افعال زبان تركي از يك قاعده واحد تبعيت مي كنند و داراي ريشه هستند بنابراين هم ياد گرفتن آن آسان است و از سوي ديگر با يادگرفتن يك لهجه از زيان تركي قادر خواهيد بود با افرادي كه به لهجه هاي مختلف تركي صحبت مي كنند ارتباط برقرار كنيد. 

چنانکه می دانید بعضی مواقع کسانی که زبان مادری آنها آذربایحانی است و اگر بخواهند حرف " ق " را تلفظ نمایند از طرف کسانی که زبان مادری آنها فارسی است مورد تمسخر قرار می گیرند ، لازم است به نکته ای اشاره ای داشته باشیم و آن اینکه زبان فارسی حرف " ق " ندارد و این حرف ترکی و یا عربی است .

حالا سوال اینجاست جطور میشود کسی که در گویش مادریش یک حرف را ندارد و از زبان های دیگر به عاریت گرفته است ؟! به کس دیگری که آن حرف حزئ زبان مادری ایشان است بگوید شما اشتباه تلفظ می کنید ؟ !

نه عزیزان من این حرف جزئ حروف زبان مادری من است و من درست تلفظ می کنم این شما هستید که اشتباه تلفظ می کنید  چون در زبان مادری شما این حرف وجود ندارد و من هم اعتراضی به نوع تلفظ شما ندارم ولی لا اقل حرمت نگه دار و به من یاد نده که با زبان مادری ام چگونه صحبت کنم ؟ 

طبق قانون اساسی زبان فارسی زبان رسمی و اداری و نوشتاری من هم هست  و الان هم دارم به فارسی می نویسم ولی این دلیل نمی شود که نفهمم زبان فارسی حرف " ق " را از عربی  یا ترکی گرفته است .

حرف "ق" و "گ" در زبان ترکی

همانطور که میدانید زبان فارسی حرف "ق" ندارد و تمام کلماتی که دارای این حرف هستند و در زبان فارسی رسوخ کرده‌اند یا ریشه ترکی دارند و یا ریشه عربی.مثل چاقو که ترکیست و قدرت که عربیست.

اما تلفظ حرف "گ" که زبان عربی از آن بی‌نصیب است در زبان ترکی و فارسی امروزه متفاوت است.

اگر کلمه گئت‌(برو) را برای بیان به یک فارس زبان ارائه کنیم اینگونه تلفظ خواهد کرد " قئت" !!
و کلمه‌ "قند" را یک فارس زبان از دهان ما ترک زبانان "گند" میشنود!! چرا که تلفظ "ق" در زبان فارسی امروزه کاملا حلقی شده است.

مثال:گوگوش‌(خواننده معروف) ترک است و این لقب از سوی پدرش به او داده شده و فارس زبانان آن را گوگوش مینویسند ولی در حقیقت این کلمه همان "قوقوش" (پرنده قو) است.
در نوشتن کلمات ترکی دقت کنیم این دو حرف به جای هم قرار نگیرند.
بعضی از دوستان در نوشتن کلمات ترکی گاهی دچار این اشتباه میشوند:
"قال" (بمان) صحیح است نه "گال"
"قاماشیر" درست است نه"گاماشیر"
"قوروپ"(گروه) صحیح است نه "گوروپ".
لازم به ذکر است که حرف "غ" در زبان ترکی وقتی در اول کلمه قرار بگیرد به "ق" تبدیل میشود. ما کلمه "غلط" را "قلت" تلفظ میکنیم ولی با این رسم‌الخط موقع نوشتار "غلط" مینویسیم.اما با حروف لاتین "Qәlәt" نوشته خواهد شد.همینطور است:
غایب⇠Qayib(قاییب)
غلام⇠Qulam(قولام)

 منابع :

1 - مقدمه و داشته های خودم 

2 - www.cloob.com

3 - www.parsine.com

تبریک به خانوده های محترم نبی زاده

جمال محمد زاده | دوشنبه دهم دی ۱۳۹۷ | 13:12
با کمال افتخار به اطلاع میرسند 
آقای علی نبی زاده  دانشجوی دانشگاه افسری امام علی (ع)  تهران فرزند اقای الهوردی نبی زاده ( وکیل مملکت ) در مسابقات احکام ،قران ومقاله نویسی در سطح اجا (بین دانشگاه های ارتش جمهوری اسلامی ایران )
دراذرماه 1397حائزرتبه نخست گردیده است .

ما این موفقیت را به علی آقا و خانواده محترم اش و همچنسن اهالی محترم سکمن آباد و بویژه اهالی محترم علیشیخ تبریک عرض نموده و برای این جوان توانمند از خدوند منان توفیقات روز افزون بیشتری را خواستاریم .

داغلار دایاغیز اولسون

گونش چیراغ اولسون

دیل دوداغیز گول آشین

گوز لریز آیدین اولسون

تبریک به خانم دکتر بیتا ( الناز ) اسدی عروس بهروز خان دهقانی

جمال محمد زاده | شنبه هشتم دی ۱۳۹۷ | 17:25

 

در زمان ما در کتاب فارسی سوم دبستان شعری بود که مفهومش تلاش ، پشتکار و در نهایت رسیدن به هدف بود ( با عنوان چشمه و سنگ )

جدا شد  یکی  چشمه از  کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

به نرمی چنین گفت با سنگ سخت
کرم  کرده  راهی  ده  ای نیکبخت

گران  سنگ  تیره  دل  سخت    سر
زدش سیلی و گفت  دور ای  پسر

نجنبیدم    از   سیل  زورآزمای
که ای تو که پیش تو جنبم ز  جای

نشد  چشمه  از  پاسخ  سنگ سرد
به  کندن  در  استاد  و  ابرام   کرد

بسی  کند  و  کاوید و  کوشش نمود
کزان سنگ  خارا  رهی  بر گشود

زکوشش به هرچیز  خواهی   رسید
به هر چیز خواهی کماهی  رسید

برو کارگر  باش و  امیدوار
که  از  مرگ  جز  یاس  ناید  به بار

گرت   پایداری    است  در کارها
شود   سهل   پیش   تو  دشوارها

 

ملک الشعرای بهار 

 

وقتی بخواهی مطلبی را بنویسی و دوست داشته باشی به تمام جوانب آن نگاه کنی ، کار سخت می شود چون از سواد کم می آوری ، لغات کم می آوری ، نمی توانی حق مطلب را ادا نمایی و خیلی مسائل دیگر اما در هر حال احساس می کنی اگر ننویسی و از نگارش هر چند کم محتوا بترسی ، در حق کسانی که می شناسی و افتخارآفرینی کرده اند ، جفا روا داشته ای ، وقتی شما نویسنده وبلاگی به نام علیشیخ هستی ، وجدانت حکم می کند هر چیز مربوط به علیشیخی ها و علیشیخ تبار ها را بنویسی  بویژه اگر آن خبرخوش باشد .

امروز اگر یک فردی در هر رشته ای  در مقطع لیسانس و فوق لیسانس از دانشگاه دولتی قبول بشود بدون تردید همه اورا می ستاییم ، بدلایل زیر :

1 – در حال حاضر که سهمیه دانشگاه های دولتی سال به سال کمتر می شود ، پس قبولی در آن یعنی تلاش چند برابر کردن ، یعنی خیلی با هوش بودن و یعنی با پشتکار ادامه دادن

2 – هزینه اش نسبت به دانشگاه های پولی ( پیام نور ، آزاد ، علمی کاربردی و ... ) بسیار ناچیز است .

3 – حالا اگر کسی در این میان بتواند با وجود داشتن کار ، همسر و بچه در مقطع دکتری از دانشگاه دولتی قبول شده و با وجود بعد مسافت زیاد ( برای رسیدن به مقصد دو بار هواپیما عوض نماید ) با سعی و تلاش فراوان ، تحمل سختی ها و پشتکار فراوان به درجه دکتری در رشته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه اهواز نایل بیاید ، بدون تردید قلم از نگاشتن و زبان از وصف چنین شخصیتی عاجز و ناتوان می ماند .

شاید حدس زده باشید صحبت از خانم دکتر بیتا ( الناز ) اسدی ، همسر محترمه مهندس فرهاد دهقانی و عروس بهروز خان و ویدا خانم است .

خانم دکتر اسدی  عضو هیئت علمی  گروه مترجمی زبان انگلیسی  دانشگاه آزاد اسلامی تهران غرب اخیرا به عنوان پژوهشگر برتر سال 97 دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شده است ، ما این موفقیت را به خانم دکتر ، همسرشان ، خانواده های محترم دهقانی و اسدی و تمام دوستان و آشنایانی که از شنیدن این خبر خوشحال می شوند تبریک گفته و برای این بانوی دانشمند از خداوند منان توفیقات بیشتری طلب می نماییم .

 

 

فیلسوف بزرگی  می گوید : جهان را مردان می سازند و مردان را زنان. ملتی که بی بهره از این زندگی است، مردنی است. 

اولین سالروز ارتحال جانسوز خانم زهرا علی نژاد ( عم قیزی )

جمال محمد زاده | پنجشنبه ششم دی ۱۳۹۷ | 22:56
باورمان نمی شود که یک سال چون برق و باد گذشت  و فردا سالروز در گذشت زهرا خانم علی نژاد ( عم قیزی ) است . 

 تو که صداقتت، خانه ها را استوار و راهها را هموار می ساخت

 تو که مهربانی را گسترده می خواستی و انسانیت را ستایش می کردی

 هیچکس چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله های رفیع عشق را

 بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی کرد .

 و آنگاه که باید یاری می شدی، هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود .

  فردا بر سر مزارت در بهشت زهرا گرد هم می آییم تا بگوییم همواره در کنار ت هستیم و هرگز از یاد و ذهن ما بیرون نخواهی رفت .

 حرکت بسمت بهشت زهرا فردا جمعه هفتم دی ماه نودو هفت ، ساعت 9:30 از جلو منزلشان 

واقع در امیر آباد شمالی ، خیابان دوم 

 

آی عم قیزی دونیا بیزی آللادیر

دالدا گولور اوزده قویروخ بیللادیر

اوزون کی تاپیسان داشین قیللادیر

جانین آلیر سنی سالیر تورپاغا

قیرمیزی اوز بنزیر ساری یارپاعا

اخلاق خوب ، رفتار خوب ، رازداریت ، سیمای خندانت و از همه مهمتر یکرنگی و بیرنگیت آموزه های عملی شما به ما در ادامه چند روز حیاتمان خواهد بود .

 روحت شاد و یادت برای تمام ادوار تاریخ  گرامی باد .

دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (3 ) نبرد گونئی

جمال محمد زاده | دوشنبه سوم دی ۱۳۹۷ | 18:28
 

 نبرد گونئی و شهاد ت محمود آقا از زوراوا ( زرآباد )

دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (3 ) نبرد گونئی

جنبش مشروطه، جنبش مشروطه‌خواهی، جنبش مشروطیت، انقلاب مشروطه یا انقلاب مشروطیت، مجموعه کوشش‌ها و رویدادهایی است که به امضا کردن فرمان مشروطه به دستمظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ انجامید و تا دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه ادامه یافت و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب نخستین قانون اساسی کشور ایران گردید.

مجلس با درخواست  محمد علیشاه  (که مخالف مشروطه و مجلس بود )برای تبعید برخی از مشروطه‌خواهان مخالفت کرد. سرانجام در اثر ایستادگی و سرپیچی از فرمان شاه، بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ (۲ تیر ۱۲۸۷/‏۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند.

 

پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبه‌رو شده بود. بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند.[نیازمند منبع] از جمله مهم‌ترین دلایل شکست مشروطه خواهان متفرق شدن نیروهای محافظ مجلس بود که برخی از وکلا برای آن که بهانه به دست شاه ندهند نیروهای محافظ مجلس را متفرق کردند و حتی مهمات و اسلحه‌ای که برای دفاع در نظر گرفته شده بود را از مجلس خارج کردند و با این کار به‌طور غیر مستقیم زمینه شکست مدافعین مجلس را فراهم کردند.

شکست در تهران شروع دوره‌ای بود که به استبداد صغیرمشهور است.

 پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورش هائی برخاست. مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. انجمن تبریز عملاً جایگزین مجلس ملی شده بود. شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب فرستاد. علی مسیو، ستارخان، باقرخان و حیدرخان عمواوغلیدرتبریز به بسیج مردم و سازمان دهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله با نیروهای دولتی کمک می‌کردند. در مدت یازده ماه یعنی از ۲۰ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷ ق مردم تبریز به سرکردگی ستارخان در مقابل بیش از سی هزار نیروی مهاجم به فرماندهی عین الدوله و صمد شجاع الدوله و شجاع نظام مرندی مقاومت کرد.[۵۴] گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند.

 همانطوری که در دو قسمت قبل کشته شد سردار ماکو  و محم علی شاه هر دو ضد مشروطه بودند و سردار ماکو به تحریک محمد علی شاه با مشروطه خواهان در شمالغرب ایران و هم چنین دیار سکمن آوا ( سکمن آباد ) توسط نیرو های تحت فرمانش می جنگید .

نبرد گونئی

در دیار ما به پشت کوه آغداش ( واقع در علیشیخ ) و همچنین راهی که از قره سو در زوراوا ( زرآباد ) شروع شده و  به سمت غرب تا چیمن ادامه دارد گونئی  (یعنی محل تابش آفتاب و یا آفتابگیر  و یا محل هایی که بیشتر  طول روز را در معرض تابش نور خورشید می باشند ) می گویند که هم کوه ها ، دره ها ، مراتع ، علفزار ها ، گندم زار ها ( آبی و دیمی ) و خود جاده آسفالته  ( البته قبل انقلاب و حتی چند سال بعد آن هم آسفالت نداشت ) را نیز شامل می شود .

در واقع چند آبادی در گونئی شریک می باشند . ( زرآباد ، علیشیخ ، زاویه ، آشاغی

قره قوش )

عزیزان خواننده و پژوهشگران دیارمان توجه داشته باشند که گاهی ترجمه به فارسی لغات ترکی آذربایجانی بسیار سخت و پیچیده است و گاهی هم معادل درستی ندارد .

یک مثال می زنم :

ساده : آچماق = بازکردن

پیچیده : آشماق = از جای بلندی بالا رفتن و از آن طرف پایین آمدن

دوواردان آشماق = یعنی از این طرف دیوار بالا رفتن  و از آن طرف دیوار پایین آمدن

داغ دان آشماق = از یک طرف کوه بالا رفتن و از طرف دیگر کو ه پایین آمدن

 

همیشه نوشته های حقیر بر این اساس استوار است که بیشتر همسن و سال های من و بالاتر و حتی چند سال پایین تر  ، این اطلاعات را دارند  و حقیر محض یادآوری برای نامبردگان و آشتایی با تاریخ نانوشته دیارمان برای نو جوانان و جوانان می نویسم و دوست دارم عزیزانی که اطلاعات بیشتری دارند مر ادر این راه کمک نمایند و فرقی نمی کند از کدام آبادی سکمن آباد باشد فقط نظر و اطلاعاتش را در قسمت نظر سنجی بنویسد و اگر طولانی بود آن را به قسمت های مختلف تقسیم کرده و مثلا بنویسد ( تاریخ آبادی ( 1 ) ، تاریخ آبادی (2 ) و... )

چاپارخانه از ساختمان‌های مهمِ میان‌راهی بوده که عملکرد اصلی آن برای استراحت چاپارهای دولتی و تعویض اسب‌های خسته با اسب‌های تازه‌نفس بوده‌است و به خدمات پستی می پرداختند .

پدر مادر بزرگم ( مرحومه ساراخانم محمدی  ، مادر دکتر قاسم افتخاری ) چاپار خانه داشت ، اسب سوار قهاری بود و سوارکاران زیادی تحت فرمانش بودند  و از  اعضای موثر مشروطه خواهان در دیارمان بود ، نامش محمود آقا محمدی و اهل  زوراوا(زرآباد )بود و با بیشتر محمدی های زرآباد نسبت داشت ، مثلا

مشهدی عباس محمدی ( کدخدا ) ، مشهدی حاچی محمد ( مغازه دار ) و ملا محمد محمدی پسر عمو های سارا خانم می باشند  و همچنین مرحوم فرضعلی قلی زاده ( پدر حاج بخشعلی از اقوام مادری سارا خانم محمدی بود و به ایشان بی بی اوغلو می گفت ) . بنا به فرموده آقای دکتر افتخاری مادر سارا خانم اهل علیشیخ و نامش زهرا خانم بوده است .

در جنگی که در گونئی بین مشروطه خواهان و ضد مشروطه ( طرفداران سردار ماکو و محمد علیشاه ) در میگیرد ، محمود آقا محمدی که فرد نام آشنایی در منطقه و مشروطه خواه بوده ، به شهادت میرسد. و سارا خانم که متولد زوراوا ( زرآباد )  و 3الی 4 ساله بوده بوسیله سایر اقوامش به پیره ( فیرورق ) برده شده و زمانی به علیشیخ بر می گر دد که با اسماعیل آقا افتخاری ( پدر دکتر افتخاری ) ازدواح می کند .

یاد و خاطره شهید محمود آقا محمدی گرامی باد .

 

منابع :

اطلاعاتی که مرحومه مادربزرگم  ( سارا خانم محمدی و مادرم  ( اختر خانم افتخاری )  داده اند.

 

ویکی پدیا

 

تسلیت به خانواده های محترم حاجی شیخ زاده ، بیات ماکو و دهقانی

جمال محمد زاده | یکشنبه دوم دی ۱۳۹۷ | 16:25
با نهایت تاثر و تالم به اطلاع میرساند دوشیزه مهندس نگین حاجی شیخ زاده فرزند ( دکتر بهزاد شیخ زاده و خانم شیدا بیات ماکو ) دختر باجناق بهروزخان دهقانی در اثر سقوط پاراگلایدر در هفت سنگ یزد جان به جان آفرین تسلیم کرد .

ما این مصیبت عظیم را به خانواده های داغدیده ، پدر و مادرش ، برادرش و همه اقوام سببی و نسبی ، دوستان و آشنایان بویژه جناب بهروز خان دهقانی و همسرشان ویدا خانم تسلیت عرض نموده و از ایزد یکتا برای این دختر جوان و تحصیلکرده رحمت و مغفرت و برای بازماندگان بویژه والدینش صبر و بردباری مسئلت می نماییم . 

ضمنا مراسم سوم و هفتم مرحومه مغفوره روز دوشنبه 1397/10/3 از ساعت 13.30 لغایت 15 در مسجد جامع شهرک غرب واقع در شهرک غرب  - میدان صنعت - بلوار فرحزادی - ابتدای خیابان شهید حسن سیف برگزار میگردد.

محمدصلواتی، رییس هیات انجمن‌های ورزشی استان یزد در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا ضمن تایید این خبر، تصریح کرد: این حادثه به دنبال پاره شدن چتر پاراگلایدر در ارتفاع بیش از 100 متری روی داد و متاسفانه هر دو سرنشین این پرنده، جان خود را از دست دادند.

وی با تاکید بر این که خانجانخانی مسئول کمیته ورزش‌های هوایی استان از خلبانان زبده و فعال این رشته در استان بود که سال گذشته نیز دو فستیوال کشوری در این رشته را به میزبانی یزد برگزار کرده بود، در مورد دیگر فوتی این حادثه‌، اظهار کرد: مسافر این پرواز غم‌انگیز، دختر یک خانواده بوده که متاسفانه با وجود تلاش‌های عوامل اورژانس و بیمارستان پس از چند ساعت، وی نیز فوت کرد.

دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (2)

جمال محمد زاده | شنبه یکم دی ۱۳۹۷ | 12:31
 

 دهستان سکمن آباد در گذر تاریخ ( حرف های سینه به سینه گشته و مکتوب ) (2)

 

استاد بهزاد در قسمت نظر سنجی مربوط به پست سکمن آباد در گذر تاریخ ( 1 ) نوشته بودند ایکاش درباره قلی سلطان هم می نوشتید ، اتفاقا قصد حقیر هم این بود که در قسمت بعدی دو مورد را بنویسم ( یکی شهادت قلی سلطان در جنگ با غارتگران آلت دست سردار ماکو د دیگری شهادت محمودآقا محمدی در جنگ مشروطه خواهان و ضد مشروطه ) که بنا به فرمایش استاد بهزاد عزیز ماجرای شهادت قلی سلطان را در این قسمت می نگارم . حال که درتاریخ و جغرافیای سکمن آباد در کتاب های تاریخ و حتی جغرافی خودمان چیزی نداریم ، لا اقل جوانان علاقمندمان چند تا داستان و یا رخداد واقعی از هزاران رخدا تاریخی دیارمان که هیچ  جادرج نشده ، در اذهان خود داشته باشند . ( البته این داستان در کتاب داستان های واقعی ، عامیانه و عاشقانه به قلم این حقیر وجود دارد  ).

لطفا به شجره زیر که از کتاب تاریخ علیشیخ و شجره نامه ها برداشته شده توجه نموده تا شهید قلی سلطان را بهتر بشناسید .

 قلی سلطان فرزند حاج عباس بیک پدر علی نقی خان ( سرهنگ ) و برادر زاده شرف خان بیگ بزرگ ( چون شرف خان بیگ دو تا داریم که یکی پدر عباسقلی بیک ، حسینقلی بیگ ، مهدیقلی بیک  و ... ) می باشد

  واکاوی شهادت  قلی سلطان  :

قلی سلطان فرزند حاج عباس بیک . برادر میرزا محمد سلطان و پدر علی نقی خان ( سرهنگ ) می باشد . او مردی توانا ، جسور و تیر انداز ماهری بود ودر خیلی از جنگ ها شرکت داشت ، در واقع جد بزرگ جناب آقای دکتر افتخاری می باشند (علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب تاریخ علیشیخ و شجره نامه ها رجوع فرمایند )

مرتضي قلي خان اقبال السطنه ماكويي (سردار ماكو ) از طايفه بيات ماكويي بود . اين خاندان در اواخر دوره صفويه به اين ناحيه كوچانده شده و به تدريج توانستند نقش مهمي در تحولات اين ناحيه از ايران ايفا نموده و حكومت موروثي اين ناحيه را بدست آورند . اقبال السلطنه بعد از مرگ پدرش تيمورپاشاخان (1291-1316 هجري ) به حكومت اين ناحيه رسيد و وارث سلطه و ثروت خاندان خويش در اين ناحيه گرديد . او در تداوم سياست پدر خويش هرگز به طور كامل ازدولت مركزي اطاعت نكرد و با وقوع مشروطيت او نيز همگام با ديگر مستبدين ايران و با تحريكات محمد عليشاه به سركوب مشروطه خواهان منطقه اقدام كرد واين روند را در استبداد صغير هم ادامه داد درآستانه كودتا تنها تهران و چند شهردیگر زیرفرمان حکومت مرکزی بود وبقیه نقاط دردست عشایرو قدرتمندان محلی بود . ميرزا كوچك خان بر گيلان فرمان مي راند ،اسماعیل آقا سميتقو از اروميه تا مرز تركيه را تحت تسلط داشت ، شمال غرب ايران دردست اقبال السلطنه بود ، ايلات شاهسون برآذربايجان شرقي تسلط داشتند . . در اوایل سال 1301 شدت حملات راهزنان و عشایر به مال التجاره هاي منطقه به حدی بود که گمرکات خوي و ماكو به حالت تعطیلی درآمد . اداره گمرکات این وضعیت را به تحریکات اقبال السلطنه می دانست .

. درآبان سال 1300 سردار ماکو گروه هایی  ( تیره ای  خاص از یک قوم ) را مسلح کرده بود که به روستاها حمله و اهالی روستاها را چپاول می كردند . دراین غارتها مردم عادی بودند که مال و جان خویش را از دست می دادند .

و گله ها گاو ، گوسفند و سایر اموال روستائیان غارت می شد ، در بعضی از روستا ها از جمله زورآوا ( شهر زرآباد فعلی ) ، علیشیخ ، زاویه  ( زیوه ) ، ممش خان  ( مامیشقان )، آجای و چند روستای دیگر مردان جنگجو و تیر اندازان ماهری بودند ، آنها سنگر ها و دیده بانی هایی ساخته بودند واز روستا هایشان دفاع می کردند و علیشیخ یکی از جاهایی بود که مهاجمان هرگز نتوانستند وارد شوند  ( در زبان محلی به این دوره ( قاچا قوشلوق ) یعنی دوره  عارتگری و چپاول می گویند . البته در موقع هجوم عارتگران ، جنگجویان این روستا ها به کمک هم می شتافتند .

حدود 5 کیلومتری غرب علیشیخ روستایی به نام شگفتی هست ( که به زبان محلی ایشکفتیک ) می گویند ، خبر میرسد که مهاجمان به شگفتی حمله کرده و اموال و احشام آنها را به غارت برده اند ، قلی سلطان با اسب تیز پای خود به راه می افتد و به بقیه هم می کوید پشت سر من حرکت کنید ، از شگفتی به سمت روستای قیزیلداش دره بزرگی هست که هنگام بارندگی سیل های مهیبی راه می افتد و در نهایت به آع چای می ریزد . قلی سلطان در دو راهی روستای دنبکی  و قیزیلداش  ( پایین تر  ازبوغان بازاری ) یک کوهی هست  به مهاجمین رسیده و در پشت سنگی سنگر گرفته و شروع به تیر اندازی می نماید و چند تا از مهاجمین را می کشد ، مهاجمان احشام را رها کرده و به کوه های اطراف پراکنده می شوند ، قلی سلطان در سنگر خود می ماند تا مهاجمان از منطقه دور شوند ولی یک خائن محلی چند تا از مهاجمان را از کوره راهی و از پشت سر به قلی سلطان میرساند و آنها تاجوانمردانه اورا از پشت به گلوله بسته و به شهادت می رسانند وبقیه زمانی میرسند که اشرار اموال را رها کرده و پا به فرار گذاشته بودند ، جنازه قلی سلطلن سلطان به علیشیخ منتقل و در گورستانی که در جوار زیارتگاه شیر سوار است ( به زبان محلی شله سووار ) دفن می گردد . روحش شاد و یادش گرامی باد.

راویان : مادرم مرحومه اختر خانم ومادر بزرگ مرحومه ام سارا خانم ( مادر دکتر افتخاری )

تاریخ خوی : دکتر محمد امین ریاحی

 

مشخصات وب
علیشیخ  
  • صفحه اصلی
  • پروفایل مدیر
  • ایمیل
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
موضوعات وب
  • روستای علی شیخ
  • غار علی شیخ
  • گالری عکس
  • مقالات
  • شعر
  • مطالب خواندنی
پیوندها
  • جغرافيايي و زمين شناسي
  • غارهای ایران وجهان
  • روستاهاي ايران
  • خانواده سبز خانواده بدون دخانیات
  • اخبار و معرفی مکانهای دیدنی ایران
  • هنر نستعلیق
  • خوی
  • کانون عکاسان ایران
  • روستای زاویه ی سکمن آباد (zeve)
  • روستاي پسک سفلي
  • وارلیق
  • غار علی شیخ
  • ممش خان کندی
آرشیو وب
  • مهر ۱۴۰۴
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای علیشیخ   محفوظ است .