علیشیخ  

علیشیخ در گذر تاریخ ( اتفاقات واقعی و سینه به سینه ) (2)

جمال محمد زاده | دوشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۷ | 19:5
دزدیدن اسب جلال سلطان خان دهقانی توسط ...

شاید بیش از شصت سال قبل که مردم بیشتر برای رفت و آمد از اسب استفاده میکردند ، مرحوم جلال سلطان یک اسب تندرو و بلند بالایی داشته و در مسافرت بین روستا ها آن را سوار می شده است  ، محل نگهداری این اسب در طویله ای در نزدیکی ائشیک اتاق بوده است . 

کسانی که در مورد ائشیک اتاق اطلاعاتی ندارند به کتاب های درود بر علیشیخ و تاریخ علیشیخ و شجره نامه ها مراجعه نموده و یا از اقوام 70 سال به بالای خودشان بپزسند .

خیلی  ها دنبال داشتن این اسب بودند و می خواستند آن را بخرند ولی مرحوم جلال خان حاضر به فروش آن نبود ، یک روز که از خواب بیدار میشوند و فردی  که مسئول رسیدگی به اسب بود خبر می دهد که اسب در طویله نیست ، هیاهویی در ده راه می افتد و بزرگان ده در ائشیک اتاق جمع می شوند و بعد از مشاوره به این نتیجه می رسند که اسب را دزدیده اند و حالا باید گروه هایی بسیج بشوند و روستا های اطراف ، دشت ها و کوه ها را بگردند ، در آن زمان افرادی بودند که از طریق ردیابی ( اینجا رد پای اسب ) می فهمیدند اسب را به کدام سمت یرده اند ، حسن نامی بوده از کرد های دیارمان که ردیاب ماهری بوده و دوست و آشنای مرحوم محرم حمزه زاده بوده ، این دو نفر به کمک هم و پس از بررسی های زیاد متوجه می شوند :

1 - اسب از آغ چای عبور نکرده است 

2 - اسب به سمت جنوب ، شمال و شرق علیشیخ برده نشده است 

3 - اسب را از پشت خانه مرحوم عزت اله خان عبور داده اند 

و با ردگیری محل پا های اسب ( که البته به احتمال زیاد نعل هم داشته ) به نتیجه مهمی می رسند و آن اینکه بر خلاف تصور همه اسب را به طرز ماهرانه ای از ( دارداش ) عبور داده اند ، عزیزانی که دارداش را می شناسند می دانند که انسان ها به حالت خمیده و یا چسبیده به سنگ های کناری از آنجا رد می شوند و حتی گوسفندان را هم از آنجا عبور نمی دهند ، در واقع با این کار خواسته بودند همه را گمرا ه نمایند .

مجددا در ائشیک اتاق جلسه ای تشکیل می شود و به این نتیجه می رسند که اسب را در خلاف حهت آغچای به سمت غرب و بالاتر از ایشگفتیک و قارینجا به سمت روستا های مرزی ( مرز ایران و ترکیه ) برده اند .

با مشورت سایر مردان ده مرحوم جلال خان عده ای را که هر کدام در کاری آشنایی داشتند به روستا های مرزی می فرستد ، پدرم ( کربلایی محرم محمدزاده ) چون بنا و نجار بوده و در بیشتر روستا های مرزی هم کار کرده بود ه و با اربابان آن روستا ها آشنایی داشته جزئ این گروه بوده است .

به گفته مرحوم محرم مشهدی ولی آنها شش نفربه سرکردگی مرحوم عزت اله خان بودند  و به روستایی که اولین هدف آنها بوده رفته و به خانه ارباب ده که مرحوم محرم مشهدی  ولی مدت ها برایش خانه ساخته بود و جلال سلطان خان را هم به خوبی می شناخت ، رفته و مورد استقبال ( آقای عباس لزگی ارباب ده ) قرار می گیرند . جریان را تعریف می نمایند و ارباب قول مساعد می دهد که اسب را پیدا نماید ، مرحوم محرم مشهدی ولی که از با لا به پایین  آمده بود  ( یعنی قبلا ثروتمند بودند و بدلایلی ندار شده بودند ) تک پسر خانواده متمول  ( که نوکر و کلفت داشتند )و دردانه بوده  و بعدا رو به بنایی و نجاری و کارگری  آورده بود ، آدم با هوشی بود ، زمانی که همه مشغول ناهار خوردن بودند به بهانه ای بیرون رفته و تمام ساختمان هایی را که برای ارباب ساخته بود میگردد و در یک لحظه اسب را در یکی از طویله ها می بیند. 

بعد ناهار عباس لزگی رو به فرستادگان مرحوم جلال خان کرده و می گوید که شما تشریف ببرید و من فردا همه روستا هارا گشته و اسب را برایتان می فرستم ، در حالی که همه آماده حرکت به سمت علیشیخ بودند مرحوم محرم مشهدی ولی رو به آقای عباس لزگی کرده و می گوید جلال سلطان خان گفته اسب را نیاورده نیایید و ما خبر داریم اسب همین دور و بر هاست ، و ما بدون اسب نمی توانیم برویم  و همین جمله سبب می شود آقای عباس لزگی ارباب آن ده اسب را تحویل می دهد ولی دزد را معرفی نمی کند ، که البته  ( مثل معروف ماه همیشه زیر ابر نمی ماند ) بعد ها سارق هم مشخص شد  ولی  جلال خان نجیب و  گروه تجسس هرگز به رویش نیاوردند.

 

مشخصات وب
علیشیخ  
  • صفحه اصلی
  • پروفایل مدیر
  • ایمیل
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
موضوعات وب
  • روستای علی شیخ
  • غار علی شیخ
  • گالری عکس
  • مقالات
  • شعر
  • مطالب خواندنی
پیوندها
  • جغرافيايي و زمين شناسي
  • غارهای ایران وجهان
  • روستاهاي ايران
  • خانواده سبز خانواده بدون دخانیات
  • اخبار و معرفی مکانهای دیدنی ایران
  • هنر نستعلیق
  • خوی
  • کانون عکاسان ایران
  • روستای زاویه ی سکمن آباد (zeve)
  • روستاي پسک سفلي
  • وارلیق
  • غار علی شیخ
  • ممش خان کندی
آرشیو وب
  • مهر ۱۴۰۴
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای علیشیخ   محفوظ است .