علیشیخ  

تاریخچه قلیان کشیدن

جمال محمد زاده | جمعه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۴ | 8:42

 

 

                                                                                                       

قلیان چگونه اختراع شد؟

اولین بار ابوالفتح گیلانی (متوفی ۱۵۸۸) پزشک ایرانیِ دربار اکبر اول، سلطان مغول هند بود که دود تنباکو را از یک ظرف آب عبور داد تا آن را خالص‌تر و سرد نماید و از این طریق قلیان که در شبه قاره به حقّه معروف است را ابداع نمود.

 

قلیان کشیدن در ایران از چه زمانی آغاز شد؟

مورخان می‌گویند احتمالاً کشیدن قلیان که اختراع هندی - ایرانی است، از زمان شاه طهماسب اول آغاز شده و در دوره قاجار فراگیر شده است؛ آنطور که توانست محملی برای یک حرکت اعتراضی در عصر ناصرالدین شاه باشد.

 

ممنوعیت کشیدن قلیان در زمان ناصرالیدن شاه

"نهضت تنباکو" جنبشی اجتماعی در اعتراض به اعطای امتیاز انحصاری تنباکو به شرکت "رِژی" به مدت 55 سال بود که طی آن با فتوای آیت‌الله میرزای شیرازی استعمال توتون و تنباکو حرام اعلام شد و مردم با شکستن قلیان‌ها اولین مبارزات ضداستعماری خود را کلید زدند.

 

روزی که میرزای شیرازی حکم حرام بودن استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد، در تهران تا بعدازظهر مردم همه قلیان‏‌ها را شکستند و انبارهای توتون و تنباکو را به آتش کشیدند؛ حتی در یکی از شهرها، تعدادی از جوانان به خانه حاکم هجوم بردند تا او را از قلیان کشیدن منع کنند و به او گفتند: آقا میرزا فرمودند استعمال تنباکو، محاربه با امام زمان(عج) است! ما اجازه نمی‌دهیم تو به جنگ با امام زمان بروی!

 

در کاخ شاه نیز زنان قلیان‌ها را شکستند و وقتی ناصرالدین شاه از انیس‏‌الدوله پرسید: «خانم، چرا قلیان‏‌ها را از هم جدا و جمع می‏‌کنند؟» او جواب می‌دهد: «برای آنکه قلیان حرام شده». ناصرالدین شاه روی در هم کشیده، می‌گوید: «که حرام کرده؟» انیس‌الدوله با همان حال می‌گوید: «همان کس که مرا به تو حلال کرده». شاه بعد از آن هیچ نگفت و برگشت و برای آنکه مبادا به احترامش لطمه‌ای وارد شود، بعد از آن به هیچ‌یک از نوکران خود دستور نمی‏‌داد قلیان بیاورند و در تمام دربار قلیان‏‌ها را جمع کردند.

 

 

قلیان کشیدن ناصرالدین شاه

 

شاید این اولین ممنوعیت مصرف قلیان بود، اما بعد از آن در طول تاریخ چندین بار نه به علت تحریم تنباکو بلکه به دلایل اجتماعی و پزشکی شاهد ممنوعیت چندباره و آزاد شدن مجدد مصرف قلیان در کشور بوده‌ایم.

 

بپذیریم یا نپذیریم، انگار سال‌های اخیر قلیان خودش را به جامعه ایرانی تحمیل کرده است و دیگر برخی جوانان چه زن و چه مرد گوی عاشقی را از ناصرالدین شاه ربوده‌اند، آنچنان که دیگر لازم نیست حتماً به قهوه‌خانه‌ها یا سفره‌خانه‌های سنتی بروی تا آن را ببینی، از هر کجای شهر که بگذری، از تفرجگاه‌ها و پارک‌ها گرفته تا حتی راسته‌های خرید و مقابل مغازه‌ها، اقبال جادویی به قلیان احساس می‌شود. این تازه جدای از حضور پررنگ آن در اندرونی خانه‌ها و خوش‌رقصی‌اش در تجمعات فامیلی و خانوادگی است.

 

کشیدن قلیان چندبار ممنوع شد؟

شاید پس از تحریم تنباکو و شکسته شدن قلیان‌ها در زمان ناصرالدین شاه قاچار، در سال 71 بود که جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات، ممنوعیت استعمال قلیان را به هیأت وزیران، ریاست جمهوری و مجلس ارائه داد و از این سال تا سال 76 مصوبه مجموعه هیأت دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت و بر اساس آن استعمال سیگار و مواد دخانی در اماکن عمومی ممنوع اعلام شد. با این حال، ورق چندبار برگشت و قلیان دوباره بر میزهای قهوه‌خانه‌ها جا خوش کرد.

 

در سال 1383 باز مصرف قلیان در اماکن عمومی کشور ممنوع شد ولی این ممنوعیت ادامه نداشت و در سال 1384 با اصلاح تبصره ماده 1 آئین‌نامه ممنوعیت استعمال و عرضه سیگار و سایر مواد دخانی در اماکن عمومی، قهوه‌خانه‌ها و رستوران‌های سنتی مجاز به عرضه سیگار و مواد دخانی شدند.

 

اما به فاصله کمتر از یک سال، قلیان‌ها دوباره جمع شدند. از آن زمان تا سال 86 قهوه‌خانه‌داران چندان زیر ذره‌بین اداره سلامت وزارت بهداشت نبودند اما در دولت نهم، وقتی بحث ممنوعیت قلیان‌ها دوباره مطرح شد، مخالفت سازمان میراث فرهنگی و صنف قهوه‌خانه‌داران باعث شد تا سیاست‌های متعادل‌تری درباره قلیان اعمال شود.

 

نتیجه آن شد که پای قلیان به صورت محدود به قهوه‌خانه‌ها باز شد و استعمال آن فقط در اماکن دارای پروانه، به شرط استفاده نکردن از توتون‌های اسانس‌دار مجاز بود. در دولت دهم اما باز هم سیاست‌های وزارت بهداشت، به ممنوع کردن قلیان معطوف بود. تا جایی که وقتی جمع‌آوری قلیان از قهوه‌خانه‌ها با رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری تصویب شد، رئیس اتحادیه قهوه‌خانه‌های سنتی کشور از تعطیلی قریب‌الوقوع این صنف خبر داد. علایی گفته بود با تعطیلی قهوه‌خانه‌ها در سال 86 مشتری‌ها به زیرزمین‌ها رفته و مشکلات فراوان زیادی را بوجود آوردند.

تبریک به خانواده های محترم مظفرنیا و بدرخانی

جمال محمد زاده | سه شنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۴ | 22:54
در مراسمی خوب ، جمع و جور و بسیار محترما نه و بیاد ماندنی ، دوشیزه سحر خانم مظفر نیا و آقای مهندس محمد بدر خانی به عقد ازدواج هم در آمدند ، ما ضمن نبریک به این دو جوان رعنا برای آنها از ایزد یکتا ، موفقیت ، پیروزی ، بهروزی ، خوشبختی و گذشت دز زندگی مشترک آزرو می کنیم .

داغلار دایاغیز اولسین

گونش چیراغیز اولسین

دوداخلاریز گول آشسین

گوزلریز آیدین اولسین

عشق جان مرده را می‌جان کند                  جان که فانی بود جاویدان کند

از نظرمولانا اگر کسی به راز و رمز عشق آگاه شود به رموز حضرت حق آگاه می‌شود:

علت عاشق ز علت ها جـــــــــــــداست    عشق اسطرلاب اسرار خـــــــداست

عاشقی گر زین سر و گر زان سر است    عاقبت مــــا را بدان سر رهبر است


هر چـــــه گویم عشق را شرح و بیـــان      چون به عشق آیم خجل باشماز آن



اگر تو عاشــــقی غم را رها کـن             عروسی بیــن و ماتم را رهاکن

چو آدم توبه کن، وارو به جـــنت              چـــــــه و زندان آدم را رهاکن

رو سینه را چون سینه‌ها                       هفت آب شو از کینه‌ها

وانــــگه شراب عشق را                        پیمانه شو  پیمـــانه شو

هرکه را جــــامه زعشقی چاک شد             او ز حرص و جمله عیبی پاک شد

شاد باش ای عشق خوش سودای ما            ای طبیب جمـــــــــــله علت‌های ما

ای دوای نخوت و نامــــــــــوس ما            ای تو افلاطــــــون و جالینوس ما

انسان به هر کس و هر آنچه که عشق بورزد، آن عشق هستی واقعی اوست.

و یا شعر ترکی از استاد شهریار در مورد یک دختر مسیحی :

 

ایذن وئر توی گئجه‌سی من ده سنه دایه‌گلیم
ال قاتاندا سنه مشاطّه تماشایا گلیم.
سن بو مهتاب گئجه‌ سی سئیره چیخان بیر سرو اول.
ایذن وئر من‌ده دالینجا سورونوب سایه گلیم.
منه ده باخدین او شهلا گؤزوله ، من قاراگون،
جورئتیم اولمادی بیر کلمه تمنّایه‌ گلیم.
من جهنم‌ده ده باش یاسدیقا قویسام سنیله ،
هئچ آییلمام کی دوروب جنّت مأوایا گلیم.
ننه قارنیندا سنله ائگیز اولسایدیم من
ایسته‌‌مزدیم دوغولوب بیرده بو دونیایا گلیم.
سن یاتیب جنتّی رؤیادا گؤرنده گئجه‌لر،
من ده جنتّده قوش اوللام ، کی او رؤیایا گلیم.
قیتیلیغ‌ ایللر یاغیشی تک قورویوب گؤز یاشیمیز،
کوی عشقینده گرک بیرده مصّلایه گلیم.
سنده صحرایه ماراللار کیمی بیر چیخ نولوکی
منده بیر صئیده چیخانلار کیمی صحرایه گلیم.
آللاهیندان سن قورخماییب اولسان ترسا،
قورخورام منده دؤنوب دین مسیحایه گلیم.
شیخ صنعان کیمی دونقوز اوتاریب ایللرجه،
سنی بیر گؤرمک اوچون معبد ترسایه گلیم.
یوخ صنم ! آنلامادیم ، آنلامادیم ، حاشا من ،
بوراخیب مسجدیمی ، سنله کلیسایه گلیم!
گل چیخاق طور تجلاّیه ، سن اول جلوه ی طور،
من‌ ده موسا کیمی اول طوره تجلاّیه گلیم.
شیردیر شهریارین شعری الینده شمشیر،
کیم ، دئیر من بئله‌ بیر شیریله دعوایه‌ گلیم

دایه (یا یئنگه ) در قدیم یک نفر خانم با تحربه و دنیا دیده همراه عروس به خانه داماد می رفت و تا صبح آنجا می ماند ، در واقع راهنما و معلم عروس بود .

چهارشنبه سوری مبارک

جمال محمد زاده | سه شنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۴ | 22:46

آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش

و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم

سرخی تو از من ، زردی من از تو

جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک

 آفت دهان - علل، علائم و راههای پیشگیری از آفت دهان

جمال محمد زاده | دوشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۴ | 21:25

 

                            

 

                             آفت دهان - علل، علائم و راههای پیشگیری از آفت دهان

 

 

 

 

آفت دهان چیست؟

آفت‌ دهان‌ به زخم های عود کننده و دردناک در مخاط دهان گفته می شود. آفت‌ دهان‌ در چند نوع بزرگ، کوچک و تبخالی شکل وجود دارد. این زخمها گرد یا بیضی بوده و به رنگ زرد خاکستری با حاشیه قرمز و تا حدی برجسته دیده می شوند. از نظر محل، بیشتر قسمت قدامی حفره دهان مبتلا به آفت‌ دهان‌ می شود و محل شایع آفت‌ پشت لبها – مخاط گونه، کف دهان، زیر و کناره های زبان می باشد.

 

علائم‌ آفت دهان‌

- آفت‌ دهان‌ معمولا کوچک‌، بسیار دردناک‌، و کم‌ عمق‌ هستند و توسط‌ یک‌ غشای‌ خاکستری‌ پوشیده‌ شده‌اند. حاشیه‌ آفت دهان توسط‌ یک‌ هاله‌ قرمز پررنگ‌ احاطه‌ شده‌ است‌.

- آفت ها می‌توانند روی‌ لب‌ها، لثه‌ها، داخل‌ گونه‌ها، زبان‌، کام‌ و گلو ظاهر شوند. به‌ هنگام‌ حمله‌ آفت‌ معمولاً 3-2 زخم‌ به‌ وجود می‌آیند، اما ظهور یک‌ باره‌ 15-10 آفت دهان با هم‌ دیگر خیلی‌ بعید نیست‌.

- آفت‌ دهان‌ ممکن‌ است‌ در 3-2 روز اول‌ بسیار دردناک‌ باشد به‌ نحوی‌ که‌ فرد موقع‌ خوردن‌ یا صحبت‌ کردن‌ دچار ناراحتی‌ می‌شود.

- گاهی‌ قبل‌ از بروز آفت‌ دهان‌، برای‌ 24 ساعت‌ احساس‌ مورمور یا سوزش‌ وجود دارد.

 

علت آفت دهان چیست؟

 

1-  نقش ژنتیک در ایجاد آفت دهان:

در بروز بیماری آفت دهان همانند بسیاری از بیماری ها، استعداد ژنتیکی و تاریخچه فامیلی موثر است. تحقیقات نشان می‌دهد که فرزندان والدین غیر مبتلا به آفت دهان تا 20% احتمال درگیری با ضایعات آفتی را دارند.

 

2- اختلالات ایمنولوژیکی و آفت دهان:

هر چند برخی از محققین بیماری آفت دهان را به عنوان یک بیماری اتوایمون ذکر کرده‌اند اما واقعیت این است که هنوز به درستی مشخص نیست تا چه میزان عوامل ایمنی بدن در بروز آفت دهان موثر هستند.

 

3- استرس و آفت دهان:

به نظر می‌رسد استرس و فشارهای روحی حداقل به عنوان یک عامل زمینه ساز در بروز آفت دهان موثر است. تحقیقات مختلف نشان می‌دهد که نسبت بروز آفت دهان در افراد دارای مشکلات روحی نسبت به افراد سالم رابطه معنی داری دارد.

 

 4- حساسیت‌های غذایی و ایجاد آفت دهان:

حساسیت به برخی از مواد غذایی در بروز آفت دهان موثر است. در واقع آلرژی به بعضی از مواد غذایی همچون فندق، گردو، شکلات، عسل، گوجه فرنگی، توت فرنگی، آدامس و بعضی از خمیر دندان‌ها اگر نه بعنوان یک علت اولیه ولی حداقل به عنوان یک عامل مستعد کننده می‌تواند در بروز آفت دهان موثر باشند.

 

5- تاثیر عوامل هورمونی در بروز آفت دهان:

بروز یا تشدید بیماری آفت دهان در ایام قبل از قاعدگی و توقف یا کاهش آن در هنگام بارداری موجب شده است که عوامل تغییرات هورمونی خصوصا افزایش هورمون استروژن را در بروز ضایعات آفت دهان موثر بدانند.

 

6- نقش کمبودهای غذایی در ایجاد آفت دهان:

کمبود برخی از ویتامین ها در بروز آفت دهان موثر است. کمبود ویتامین B12، اسیدفولیک و آهن در 15- 5 درصد بیماران مبتلا به آفت گزارش شده است که غالبا با برطرف نمودن کمبود آنها، می‌توان از شدت ضایعات کاست.

 

7- سایر عوامل موثر در بروز آفت دهان:

تروما، عوامل میکروبی، اختلالات گوارشی و سایر موارد مشابه نیز از جمله مواردی هستند که به عنوان زمینه ساز برای پیدایش آفت دهان معرفی شده اند.

 

پیشگیری از آفت دهان

اغلب، آفت های دهان به خودی خود از بین می روند اما در طی مدتی که هستند، همراه با درد و ناراحتی خود را نشان می دهند. آفت دهان بیشتر در سالهای نوجوانی و در دهه 20 زندگی ظاهر می شود و در زنان تظاهرشان غالب است.

1. برای پیشگیری از ایجاد آفت دهان از خمیردندان ها و دهان شویه های حاوی مواد تحریک کننده پرهیز کنید.

2. از خوردن آدامس و غذاهای سفت، خشک و ادویه دار پرهیز کنید تا به آفت دهان مبتلا نشوید.

3. با نخ دندان و مسواک کشیدن مرتب بعد از هر وعده غذایی دهان را تمیز نگه دارید تا به مبتلا به آفت دهان نشوید.

 

درد ناشی از آفت دهان را اینگونه کاهش دهید

برای تخفیف درد ناشی از آفت دهان این راهکارها را رعایت کنید:

 

√ از داروهای مسکن برای تخفیف درد آفت دهان که در داروخانه ها عرضه می شوند، استفاده کنید. مثل استامینوفن یا ایبوپروفن.

√ در صورت ابتلا به آفت دهان، دهان را با محلول آب نمک یا دهان شویه بشویید.

√ چند بار در روز محلول شیر منیزی روی آفت ها قرار دهید.

√ از پمادهای موضعی مسکن برای کاهش درد آفت دهان استفاده کنید.

 

√ محلول رقیق پراکسید هیدروژن را با سوآپ پنبه ای روی آفت دهان قرار دهید.

 

√ برای کم کردن درد ناشی از آفت دهان ویتامین ث یا ویتامین ب کمپلکس بخورید.

 

√ قرص های مکیدنی حاوی روی به کاهش درد ناشی از آفت دهان کمک می کند.

به احترام زن های با گذشت کلاه از سربرداریم

جمال محمد زاده | پنجشنبه بیستم اسفند ۱۳۹۴ | 14:24

 

 

 

 

آیا این هم عشق است؟ یا زمانی بوده و دیگر نیست؟

بعد از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم...ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم...

 

سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود...اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم...

 

می دونستیم بچه دار نمی شیم...ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست...اولاش نمی خواستیم بدونیم...با خودمون می گفتیم...عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه...بچه می خوایم چی کار؟...در واقع خودمونو گول می زدیم...

 

هم من هم اون...هر دومون عاشق بچه بودیم...

 

تا اینکه یه روز

 

علی نشست رو به رومو گفت...اگه مشکل از من باشه ...تو چی کار می کنی؟...فکر نکردم تا شک کنه که دوسش ندارم...خیلی سریع بهش گفتم...من حاضرم به خاطر تو رو همه چی خط سیاه بکشم...علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد...

 

گفتم:تو چی؟

گفت:من؟

 

گفتم:آره...اگه مشکل از من باشه...تو چی کار می کنی؟

 

برگشت...زل زد به چشام...گفت:تو به عشق من شک داری؟...فرصت جواب ندادو گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم...

 

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون هنوزم منو دوس داره...

 

گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه...

 

گفت:موافقم...فردا می ریم...

 

و رفتیم...نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید...اگه واقعا عیب از من

 

بود چی؟...سر خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم...

 

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه...هم من هم اون...هر دو آزمایش دادیم...بهمون گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره...

 

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید...اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره هردومون دید...با این حال به همدیگه اطمینان می دادیم که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس...

 

بالاخره اون روز رسید...علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو می گرفتم...دستام مث بید می لرزید...داخل ازمایشگاه شدم...

 

علی که اومد خسته بود...اما کنجکاو...ازم پرسید جوابو گرفتی؟

 

که منم زدم زیر گریه...فهمید که مشکل از منه...اما نمی دونم که تغییر چهره اش از ناراحتی بود...یا از خوشحالی...روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می شد...تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود...بهش گفتم:علی...تو چته؟چرا این جوری می کنی...؟

 

اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز...مگه گناهم چیه؟...من نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم...

 

دهنم خشک شده بود...چشام پراشک...گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو دوس داری...گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی...پس چی شد؟

 

گفت:آره گفتم...اما اشتباه کردم...الان می بینم نمی تونم...نمی کشم...

 

نخواستم بحثو ادامه بدم...پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم...و اتاقو انتخاب کردم...

 

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم...تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام طلاقت بدم...یا زن بگیرم...نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم...بنابراین از فردا تو واسه خودت...منم واسه خودم...

 

دلم شکست...نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش کرده بودم...حالا به همه چی پا زده... دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم...برگه جواب ازمایش هنوز توی جیب مانتوام بود...

 

درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم...احضاریه رو برداشتم و از خونه زدم بیرون...

 

توی نامه نوشت بودم:

 

علی جان...سلام...

 

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی...چون اگه این کارو نکنی خودم ازت جدا می شم...

 

می دونی که می تونم...دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی شه جدا شم...وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه...باور کن اون قدر برام بی اهمیت بود که حاضر بودم برگه رو همون جاپاره کنم... اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه... برای خودم متاسفم...این که یه عمر مو...بهترین لحظات عمرمو پای چه ادمی هر دادم...یه ادم دورنگ...یه ادم دروغگو...

 

 

توی دادگاه منتظرتم...امضا...مهناز

  

یادی از درگذشتگان جدید ( آقای همت همتی ، حمید شکوری و ذوالفقار محمدزاده )

جمال محمد زاده | چهارشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۴ | 20:45
 

یادی از درگذشتگان جدید ( آقای همت همتی ، حمید شکوری و ذوالفقار محمدزاده )

خداوند همه این عزیران را بیامرزد و به بازماندگان صبر و تحمل عنایت فرماید .

اما من از دوران کودکی ام از ذوالفقار عم اوغلی خاطرات زیادی دارم ، آن هم از داستان سراییش ، قصه هایش و چهره همیشه خندانش .

آن موقع آنها در قزلجا زندگی می کردند ، هر وقت خانه ما و سایر اقوام در علیشیخ می آمد همه آنجا جمع می شدند و به داستان های او گوش می دادند ، او در قصه گویی واقعا یک تابعه بود خیلی از داستانهایش خودش می ساخت و کلمات هماهنگ را چنان پشست سرهم ردیف میکرد که آدم انگشت به دهان می ماند ، ایکاش آن موقع این داستان ها ضبط می شد . قصه های او ساعت ها بطول می انجامید بدون اینکه کسی خسته شود . انگار شما کتاب های فرانسوی که مرحوم ذبیح اله منصوری ترجمه می کرد را دارید می خوانید .

بهر حال ذوالفقار عموغلی بزرگ خاندان اولیا هم دعوت حق را لبیک گفت و تفدیر چنین است و فراراز آن ممکن نیست.

بقول استاد سخن سعدی :

سکندر که بر عالمی حکم داشت             در آن دو که بگذشت و عالم گذاشت

میسر نبودش کزو عالمی                      ستانند و مهلت دهندش دمی

چرا دل بر این کاروانگه نهیم                 که یاران برفتند و ما بر رهیم

و یا بقول خسته قاسم

 

گل بیر سندن خبر آلیم --- سلیماندان قالان دونیا

ازلی گول کیمی آچیب ---- آخیریندان سولان دونیا ...

خسته قاسیم قالیب ناچار ---- بو سیرری بس کیملر آچار

گلن فونار قونان کؤچر ---- هئی سالیرسان تالان دونیا

(بیا از توسوال کنم ---- ای دنیائی که از سلیمان باقی‌ماندی

ای که در اول مثل گل باز شده ---- در آخر پژمرده شده ...

خسته قاسم مغشوش مانده ---- این راز را چه کسی کشف می‌کند

    

مصاحبه دکتر قاسم افتخاری

جمال محمد زاده | سه شنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۴ | 22:3

انتخابات از منظر فلسفه سیاسی- قاسم افتخاری*

انتخابات یک پدیده انسانی است. دو تعریف متعارف از انسان از گذشته های دور مطرح شده که هر دو را به ارسطو نسبت داده اند. در یکی انسان حیوان ناطق است و در دیگری انسان حیوان سیاسی است.

انتخابات از منظر فلسفه سیاسی- قاسم افتخاری*

حیوان سیاسی بودن مسأله چیستی سیاست را مطرح می کند. بنابراین، این پرسش همیشه مطرح می شود که سیاست چیست؟ تعریف هایی که از سیاست وجود دارد بی شمار است. اما در همه اینها یک نقطه مشترک وجود دارد که همان ارتباط سیاست با قدرت است. به نحوی که این دو از یکدیگر جدا کردنی نیستند.

قدرت نیز بر اساس توافق اندیشمندان علم سیاست مجموعه تلاشی است که یک نفر یا یک نهاد بکار می برد تا در رفتار دیگران تغییرات مطلوب را به وجود آورد. بنابراین توجه به قدرت و تعریف آن روشن کرد که قدرت، بویژه قدرت سیاسی علاوه بر همه خصلت ها یک خصلت برجسته دارد که همانا تمایل به فساد است. البته عده ای به این تعریف از قدرت استثنائی قایل شده اند، به این معنا که قدرت فساد می آورد اگر به دست زمامدار صالح نباشد. بنابراین نکته کلیدی این بود که زمامدار صالح را چگونه می توان شناخت؟ و چگونه می شود او را به قدرت رساند؟

برای پاسخ به این سؤال تلاش های فراوانی در طول تاریخ به وجود آمد و در فرهنگ های مختلف خصلت هایی را احصا کردند و گفتند که اگر این خصلت ها در کسی یا نهادی جمع باشد، زمامدار صالح است. اما برای اینکه این شخص یا این نهاد را به قدرت برسانیم هیچ گاه راه حل واحدی ارایه نشد. جست و جو برای برگزیدن زمامدار صالح همیشه ادامه داشته و هنوز هم ادامه دارد. تا اینکه با طی شدن دوره ای طولانی، اندیشه های جدیدی مطرح و به موضوعی با عنوان حق فطری انسان توجه شد.

البته از زمان ارسطو تا قرن هفدهم میلادی میان دو مفهوم جست و جو برای زمامدار صالح و حق فطری انسان رابطه ای برقرار نشد. تا اینکه در قرون سرنوشت ساز 17 تا 19 در اروپا سه انقلاب عظیم فکری در اروپا رخ داد؛ نخست انقلاب نوزایی یا رنسانس، دوم انقلاب اصلاح دینی و سوم انقلاب روشنگری. در طی این انقلاب ها نظر انسان به خودش و جهان پیرامون خودش به کلی دگرگون شد و همه آنچه تا پیش از آن درباره انسان و جهان گفته شده بود زیر سؤال رفت.

در اندیشه های جدیدی که مطرح شد انسان از حالت انفعالی که فقط باید به حرف بزرگان گوش بدهد و از آنها تقلید کند به در آمد و به یک موجود فعال که باید سرنوشت خود را خودش تعیین کند، تبدیل شد.

'توماس هابز' نخستین کسی است که به حق تعیین سرنوشت انسان می پردازد. ولی این حق که به صورت آنارشیستی اجرا می شد و هر سه قدرت تقنین، اجرا و قضاوت در دست خود فرد بود و این وضعی را به وجود آورده بود که هابز آن را 'وضع طبیعی' توصیف کرد. در نهایت انسان پس از قرن ها رنج و مشقت تصمیم گرفت که این سه حق را به زمامدار مطلق واگذار کند و در مقابل آن امنیت و نظم به دست آورد. در نهایت قراردادی میان افراد عضو جامعه انسانی و زمامداران شکل می گیرد.

به دنبال هابز، هموطن دیگر او پا به عرصه می گذارد. 'جان لاک' هم همین مسیر استدلال را طی می کند اما به نتیجه ای نمی رسد. آنها تعریف تازه ای از انسان ارایه می دهند که بر اساس آن انسان حیوانی صاحب حق تعیین سرنوشت است؛ اینکه در چه جامعه ای و چگونه زندگی کند.

پس از آن بحث چگونگی اعمال این حق مطرح شد و اندیشمندان راه حل حکومت انسان بر خودش و مفهوم دموکراسی را ایجاد کردند. هر چند با گسترش جوامع انسانی، تصور برقراری دموکراسی مستقیم غیرممکن بود. بنابراین مبنا بر دموکراسی غیر مستقیم از طریق تعیین نماینده قرار گرفت، اما به دلیل تعارض این تفویض حق با تعریف ارایه شده از انسان قرار بر این شد که خودِ حق تعیین سرنوشت منتقل نگردد و آنچه به نماینده داده می شود اختیار استفاده از آن باشد؛ آن هم تحت شرایطی.

شرط اول این است که این انتقال حق در یک رقابت انتخاباتی صورت گیرد تا انسان بتواند انتخاب کند که این حق را به چه کسی منتقل کند. دوم آنکه این انتقال حق باید موقتی باشد و سوم اینکه صاحب حق یعنی انسان این امکان را داشته باشد که هر وقت خواست این تفویض حق را بازپس گیرد. با این شرایط سیستمی به وجود آمد که در اغلب کشورهای جهان حاکم است و دارای سه عنصر اساسی انتخاب، مدت و حق فصل است.

حال باید پرسید که انتخاب چیست؟ واقعیت آن است که انتخاب یک موضوع است و رأی دادن موضوعی دیگر. برای انتخاب باید تنوع وجود داشته باشد. دومین شرط مدت است و انتقال اختیار استفاده از حق حاکمیت بر سرنوشت باید برای مدت معلومی باشد و پس از مدت معلوم به صاحب حق بازگردد.

در زمان واگذاری این اختیار استفاده از حق به دیگران قراردادی بسته می شود. رأی دهنده این حق عزیز خودش را که زندگی اش با آن تعریف شده است به فرد دیگری منتقل می کند و در برابر از او برنامه می خواهد تا بداند قرار است چه کاری در جامعه انجام شود. بنابراین، این برنامه است که در بازار انتخابات خرید و فروش می شود. لازمه این معامله این است کسانی که می خواهند رأی مردم را بگیرند برنامه هایشان را پیش روی مردم بگذارند تا مردم بتوانند این برنامه ها را مطالعه کنند و اگر با سلیقه شان نسبتی دارد به آن رأی بدهند.

اما از آنجا که این قرارداد حق فصل دارد اگر رأی دهنده ای پی برد که نماینده اش به تعهدات خود عمل نمی کند لازم نیست تا پایان مهلت قرارداد صبر کند، بلکه می تواند حق را پس بگیرد؛ موضوعی که ممکن است در معدودی از کشورها اتفاق بیفتد.

اما همه آنچه گفته شد از انتخاب تا مدت قرارداد و تا حق فصل به یک عنصر مهم نیاز دارد که همان نظارت است. نظارت رأی دهنده به کار افرادی که رأی گرفته اند عنصر مهمی است که بی حضور رسانه های عمومی یا رکن پنجم دموکراسی ممکن نیست. بنابراین از فردای یک انتخابات این مطبوعات آزاد و بی طرف هستند که باید بر عملکرد منتخبان نظارت کنند.

دموکراسی و تبدیل انسان ها به شهروند به پیش زمینه هایی نیاز دارد و باید اندیشه هایی که در ورای آن وجود داشته است مورد توجه قرار گیرد.

*استاد دانشگاه

منبع: روزنامه ایران 17/12/1394

تسلیت به خانواده های محترم  همتی ، محمدزاده ،محمدی و شکوری

جمال محمد زاده | سه شنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۴ | 20:47

تسلیت به خانواده های محترم  همتی ، محمدزاده ،محمدی و شکوری

با کمال تالم و تاثر اطلاع حاصل کردیم آقایان همت همتی ( دائی بزرگوار الهوردی نبی زاده ) ، ذوالفقار محمدزاده ( از تبار اولیا و پسر عموی پدرم )  و حمید شکوری ( قزلجه ) ، دعوت حق را لبیک گفته اند ، ما ضمن تسلیت به خانواده های محترم این عزیزان ، بویژه آقای الهوردی نبی زاده  ،  عیسی محمدزاده  و حسن شکوری ، برای فوت شدگان از خداوند متعال رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و تحمل آرزومندیم .

بو دونیا فانی دیر فانی

بو دونیادا قالان هانی

داود اوغلی سلیمانی

تخت اوسوننن سالان دونیا

عکس های دفاع از رساله کارشناسی ارشد ، مهندس هدایت شیرسوار

جمال محمد زاده | جمعه چهاردهم اسفند ۱۳۹۴ | 12:3

آلما ، هیوا ، نار اولسین

یاقیش ، اولسین قار اولسین

دوداخلاریز گول آشسین

ائل ، طایفامیز وار اولسین  

 

 

 

تبریک به مهندس عالیقدر هدایت شیرسوار و خانواده محترمش

جمال محمد زاده | پنجشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۴ | 19:52

تبریک به مهندس عالیقدر هدایت شیرسوار و خانواده محترمش

درخت تو گر بار دانش بگیرد

به زیر آوری چرخ نیلوفری را

خبردار شدیم مهندس خوش تیپ ما بار دیگر افتخار آفرینی کرده و از پایان نامه کارشناسی ارشد خود

با نمره عالی  در رشته حقوق خصوصی ( دانشگاه آزاد اسلامی تهران ) دفاع جانانه نموده و حیرت اساتید

را بر انگیخته است . ما ضمن تبریک به این مهندس نمونه و خانواده محترمش برای ایشان آرزوی پیروزی و موفقیت های بیشتری داریم ، نا گفته نماند باید از همسر محترمه ایشان هم تقدیر و تشکر نماییم که در این مسیر همسر خود را یاری نموده است .

مرحوم رضا آقا ( پدر بزرگ استادهدایت ) خود جزئ با سواد های آکادمی علوم صفائه ( علیشیخ ) در زمان خود بوده است .

البته نوادگان مرحوم میرزا محمد سلطان ( شیرسوار ها ، سلطانی ها ، سلطان زاده ها ، شریفی ها ، کنعانی ها ، آقازاده ها و ... ) عموما تحصیل کرده و دارای مدارج و مدارک علمی آکادمیک بالا می باشند . ماشائ اله .

برای وصف سجایای اخلاقی و علمی مهندس هدایت باید کتابی نوشت و الا قلم این حقیر از نوشتن و زبان نگارنده از گفتن عاجز و ناتوان می باشد .

بیگلر اله آلار آلیئجی قوشی

صرافلار تانییار قیمتلی داشی

بیر اوغول آتادان آرتیرسا ایشی

ائل ایچینده اونا تاوار دئیه رلر.

تبریک به اهالی محترم شهرستان خوی و حومه بویژه بخش با صفای  صفائیه

جمال محمد زاده | دوشنبه دهم اسفند ۱۳۹۴ | 9:51

تبریک به اهالی محترم شهرستان خوی و حومه بویژه بخش با صفای  صفائیه

انتخاب جناب آقای دکتر کبیری را به نمایندگی مجلس شورای اسلامی تبریک عرض نموده و برای ایشان در راه خدمت به مردم محروم منطقه وخصوصا بخش سردسیر صفائیه از خدوند منان توانایی ، عملکرد فراجناحی ، در نظر داشتن مصالح ملی ، احترام به انواع گرایش های پذیرفته شده در نظام مقدس جمهوری اسلامی را خواستاریم .

آقای دکتر اولویت های منطقه را شما واقف هسنید ولی یاد آوری چند نقطه را ما ضروری می دانیم

1-     گازکشی به منطقه سردسیر صفائیه و محل های مشابه

2-     ترمیم و تعریض جاده خوی به چالدران

3-      تلاش در جهت ایجاد کارخانه ها و کارگاه های تولیدی برای ایجاد اشتغال جوانان و سایر مردم

4-     هما نطوی که بعنوان استاد دانشگاه مستحضر هستید ، اتفاقات ناگوار صورت گرفته در خوی در سال های اخیر این شهر را از مسیر دارالمومنین و دارالصفابودن بدور ساخته ، لذا با همفکری اهالی فرهنگ این مشکلات ریشه یابی و حل گردد .

5-     با احداث جاده شهید کلانتری بر روی دریاچه اورمیه و همچنین احداث جاده از سلماس به صوفیان و تبریز ، خوی که روزگاری سلماس ، اورمیه و در مواردی تبریز تحت نظرش بودند  و جاده ابریشم از آنجا می گذشته در انزوای کامل قرار کرفته  وبا توجه به جمعیت بیش از نیم میلیونی آن نیازبه استان شدن و داشتن حداقل دو نماینده در مجلس شورای اسلامی را  دارد .

6-     ایجاد دانشگاه دولتی

7 – توجه ویژه به روستای زیبا و گردشگری علیشیخ و همچنین احیای غارعلیشیخ جهت جذب توریست

لازم است به اطلاع خوانندگان عریز برسانم ، که دکتر کبیری ار سادات به نام دیار خودمان ( قره قوش سفلی )  می باشند و این برای ما مایه افتخار و مباهات می باشد ، ضمنا کبیری ها با علیشیخی ها ازجمله نوادگان میرزا محمد سلطان ( خانواده های محترم ، سلطانی ، سلطان زاده ، شیرسوار ، شریفی ، کنعانی  و ...) قرابت و فوم خویشی دارند .

داغلار دایاعیز اولسین

گونش چیراغیز اولسین

آچیلسین باغلی یوللار

گوزلریز آیدین اولسین

از طرف اهالی علیشیخ ( فرهنگستان علوم صفائیه )

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

جمال محمد زاده | سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ | 20:35

روز مبادا

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،غریب است دوست داشتن.

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش… شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی ، یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی ، یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی، یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن.

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند 

دکتر عای شریعتی

17 خطایی که در زندگی با آن روبرو هستید

جمال محمد زاده | سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ | 20:29

17 خطایی که در زندگی با آن روبرو هستید

 

 

هفده خطایی که تقریبا اکثر انسانها با آن روبرو هستند و تمام مشکلات انسانها از این خطاهای ذهنی در زندگی روزمره استفاده می کنند و دچار چالشهایی در روابط میان فردیشان میشوند.

هفده خطایی که تقریبا اکثر انسانها با آن روبرو هستند.

 

1) ذهن خواني : شما فرض را بر اين مي گذاريد كه مي دانيد آدم ها چه فكر مي كنند بي آن كه شواهد كافي در مورد افكارشان داشته باشيد. مثلاً، "او فكر مي كند من يك بازنده ام".پیامد رفتاری اش میشود سوتفاهم

 

2) پيش گويي منفی: آينده را پيش گویی مي كنيد.که با پیش بینی فرق میکند. كه اوضاع بدتر خواهد شد يا خطري در پيش است. مثلاً "در امتحان قبول نخواهم شد" يا "اين شغل را به دست نخواهم آورد" .بدون شواهد پیامد رفتاری اش نا امیدی که میشود افسردگی و ترس میشود اضطراب

 

3) فاجعه سازي: شما بر اين باوريد كه آنچه كه اتفاق افتاده است يا اتفاق خواهد افتاد آنچنان دردناك وغيرقابل تحمل خواهد بود كه شما نمي توانيد آن را تحمل كنيد . مثلاً: "اگر در امتحان رد شوم، وحشتناك است".از کاه کوه ساختن منجر به تشدید اضطراب میشود و تشدید اضطراب منجر به تشدید اجتناب میشود.

 

4) برچسب زدن : يك ويژگي منفي خيلي كلي را به خود و ديگران نسبت مي دهيد. مثلاً: "من دوست داشتني نيستم" يا "او بي لياقت است".مثل اینکه تو خنگی یا من خنگم .منجر به کاهش عزت نفس می شود اگر به خود برچسب بزنی عزت نفس خود را پایین می آورید و اگر به دیگران برچسب بزنید عزت نفس دیگران را پایین می آورید.افسردها به خود برچسب میزنند. و خودشیفته ها به دیگران برچسب میزنند.

 

5) دست كم گرفتن جنبه هاي مثبت : مدعي هستي كه دستاوردهاي مثبت شما يا ديگران ناچيز و جزئي هستند.یعنی داشته های خود را بی ارزش و نداشته ها را با ارزش می شمرد.چیز جزئی را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک می شمرد. مثلاً: "اين وظيفه زن خانه است، بنابراين وقتي به من توجه مي كند كه شق القمر نكرده است.اين موفقيت ها كه مهم نيستند، خيلي آسان به دست آمدند".منجر به غم و ناامیدی و افسردگی میشود.

 

6) فيلتر منفي : تقريباً منحصراً بر جنبه هاي منفي متمركز مي شويد و به ندرت به جنبه هاي مثبت توجه مي كنيد .مثلاً: "اگر نگاهي بياندازيد متوجه مي شويد چه تعداد آدم هايي هستند كه مرا دوست ندارند".سوگیری توجه به سمت منفی ها منجر به افسردگی میشود.

 

7) تعميم افراطي : صرفاً براساس يك رويداد خاص ، يك الگوي كلي (فراگير) منفي را استنباط مي كنيد. مثلاً:"اين اتفاق هميشه براي من پيش مي آيد، انگار من خيلي جاها شكست مي خورم".منجر به ناامیدی وافسردگی میشود.

 

8) تفكر دو قطبي : آدم ها يا اتفاق ها را به صورت همه يا هيچ مي بيند. مثلا : "همه مرا كنار گذاشته اند " يا"وقت تلف كردن بود".منجر به افسردگی می شوند و در افراد کمالگرا هم وجود دارد.حد وسط چیزی را قبول ندارد.

 

9) بايدها: رويدادها برمبناي اين كه چطور بايد مي بودند تفسير مي كنيد و نه بر مبناي اين كه واقعاً چطور هستند.مثلاً "بايد خوب عمل كنم، و اگر خوب عمل نكنم يعني شكست خورده ام".منجر به آرمانگرایی و کمالگرایی می شود و منجر به پرخاشگری هم میشود.

 

10) شخصي سازي: به خاطر اتفاقات ناخوش آيند منفي ، تقصير زيادي را به صورت غير منصفانه به خود نسبت مي دهيد و به اين موضوع توجه نمي كنيد كه ديگران باعث اتفاقات خاص مي شوند مثلاً "ازدواجم به بن بست رسيد، چون من شكست خوردم".منجر به خشم از خود و گناه می شود(سرزنش خود)

 

11) مقصر دانستن : فرد ديگر ي را منبع اصلي احساسات منفي تان مي دانيد و مسئوليت تغيير خودتان رانمي پذيريد. مثلاً "تقصير اوست كه من الآن اين گونه احساس مي كنم" يا "تمام مشكلات من تقصير والدينماست".(سرزنش دیگران)منجر به مسولیت زدایی می شود.

 

12) مقايسه هاي غيرمنصفانه و ناعادلانه : اتفاق ها را براساس استانداردهايي تفسير مي كنيد كه واقع بينانه نيستند.به اين ترتيب كه به افرادي توجه مي كنيد كه بهتر از شما عمل مي كنند و در نتيجه خودتان را در مقايسه با ديگران حقير و پست مي بينيد. مثلاً: "او در مقايسه با من موفق تر است" يا "ديگران بهتر از من امتحان دادند".منجر به افسردگی و کاهش عزت نفس می شوند.

 

13) هميشه پشيمان بودن : تمركز و اشتغال ذهني با اين كه من مي توانستم بهتر از اين ها عمل كنم به جاي توجه به اين كه من الآن چه كارهايي را مي توانم بهتر انجام بدهم . مثلاً: "اگر تلا ش كرده بودم مي توانستم شغل بهتري داشته باشم" يا "نبايد اين حرف را مي زدم".کشکول ای کاش ها:کسی که در باتلاق گذشته گیر کرده است تولید حسرت می کند که افسردگی ساز است.

 

14) چه مي شود اگر؟ يك سلسله سؤالات مي پرسيد كه همه به اين صورت هستند كه "چه مي شود اگر "،اتفاق خاصي بيافتد؟ و البته شما هرگز از پاسخي كه به خود مي دهيد راضي نيستيد. مثلاً: "درست ، ولي اگر مضطرب شوم چه؟" يا "اگر نتوانم درست نفس بكشم چه؟"تولید نگرانی و GAD می کند.

 

15) استدلال هيجاني : اجازه مي دهيد كه احساساتتان ، تفسيرتان از واقعيت را هدايت كنند . مثلا : "احساس افسردگي مي كنم، و اين يعني ازدواجم به بن بست خورده است.منجر به خرافه گرایی میشود.حس ششم

 

16) ناتواني در عدم تأييد شواهد : همه مد ارك يا شواهد بر عليه افكار منفي تان را رد مي كنيد. مثلاً وقتي اين تفكر را داريد كه "دوست داشتني نيستم "، هر مدركي كه نشان بدهد آدم ها شما را دوست دارند را رد مي كنيد.

در نتيجه افكارتان قابل رد كردن نيستند، يك مثال ديگر : "موضوع واقعاً اين نيست، مشكلات عميق تر از اين حرف ها هستند، دلايل و عوامل ديگري در كارند".منجر به افسردگی می شود.

 

17) برخورد قضاوتي : خودتان، ديگران و اتفا ق ها را به جاي اين كه صرفاً فقط توصيف كنيد، بپذيريد يا درك كنيد، به صورت سياه و سفيد ارزيابي مي كنيد (خوب و بد يا برتر و حقير ). خودتان و ديگران را بر مبناي معيارهاي دلبخواه و سليقه اي قضاوت مي كنيد و به اين نتيجه مي رسيد كه خودتان يا ديگران كوتاهي كرده ايد .

به قضاوت ديگران يا به قضاوت سختگيرانه از خودتان درباره خو يش بها مي دهيد . مثلاً "دردانشگاه خوب درس نخواندم " يا "اگر تنيس كار كنم، خوب از آب در نمي آيد " يا "ببين چقدر موفق است، من نيستم".پرورش ذهن برای قضاوت گری.پرورش ذهن برای مشاهده گری.

 

رازهای مردانه ای که هر زنی باید بداند

جمال محمد زاده | سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ | 7:5

رازهای مردانه ای که هر زنی باید بداند

 

 

 

آشنایی با تفاوت های جنسیتی مهارت است. تا به حال فکر کرده اید که به عنوان یک زن چه چیزهایی باید در مورد ویژگی های جنسیتی همسرتان بدانید؟

 

نوبتی هم باشد حالا دیگر نوبت آقایان است که بروند زیر ذره بین و در مورد ویژگی های روانشناختی آنها برای خانم ها بگوییم. معمولا خانم ها می گویند ما یک سرزمین ناشناخته ایم که آقایان در مورد ما چیزی نمی دانند اما احتمالا با خواندن این مطلب متوجه می شوید سرزمین ذهن آقایان هم چندان برای تان شناخته شده نبوده است.

 

یادتان باشد دانستن این تفاوت های جنسیتی مانع خیلی از دعواهای بی مورد میان همسران می شود و به آنان کمک می کند اختلاف های شان را بهتر مدیریت کنند. پس این شما و این بعضی چیزهایی که می خواستید در مورد مردان بدانید اما روی آن را نداشتید از خودشان بپرسید.

 

 

 

 

 

اقتدارطلبی مردان

 

روانشناس ها می گویند اگر یک چیز مردها را از زن ها متفاوت کند، آن ویژگی رقابت جویی و اقتدارطلبی مردهاست. مردها از اول بچگی یاد می گیرند رقابت طلب باشند تا موفق شوند. حتما شما هم پسربچه هایی را دیده اید که در بازی همدیگر را هل می دهند و به هم دستور می دهند. حتما هم می دانید تفنگ، ماشین و البته بازی های رایانه ای رقابتی محبوب ترین وسایل بازی پسربچه ها هستند؛ چیزهایی که آنها را برای نشان دادن اقتدارشان و پیروزی بر رقیب آماده می کند.

 

از طرف دیگر هورمون تستستورون یا هورمون مردانه هم آنان را برای این رقابت جویی که گاهی به پرخاشگری تبدیل می شود، آماده می کند.

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

نصیحت پذیر نبودن مردها

 

مردها به خاطر ویژگی اقتدارطلبی شان با هر چیزی که نشاندهنده این باشد که توانایی شان زیر سوال رفته است، مقابله می کنند. یکی از چیزهایی که به نظر مردان نشان دهنده زیر سوال رفتن اقتدار است، نصیحت کردن همسرانشان خواهد بود. حتما شما هم تجربه این را داشته اید که اگر روی چیزی بیش از حد اصرار کنید، شوهرتان آن را انجام نمی دهد یا با نق زدن و نارضایتی انجامش می دهد. هدف مردها در این مواقع این نیست که شما را ناراحت کنند یا با حرفتان موافق نباشند، مسئله این است که لحن نصیحت گرانه شما باعث موضع گیری او شده است. کافی است لحن تان را جوری عوض کنید انگار که دارید در زمین او بازی می  کنید.

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

راه حل سریع مردها

 

وقتی برای مردها مشکلی را تعریف می کنید، بیشتر از هر چیزی در سرشان به فکر راه حل آن مشکل هستند. برای شما به عنوان یک زن احتمالا از همه مهمتر این است که شوهرتان مشکل شما را بشنود و با شما همدردی کند اما برای آنان مهم این است که به عنوان کمک، راه حل مشکل شما را بگویند، ضمن اینکه پیدا کردن راه حل نشاندهنده توانایی آنهاست. به هر حال راه حل دادن سریع اصلا به معنای نادیده گرفتن حس شما و حوصله نداشتن حرف های شما نیست. آنان فکر می کنند شما به این خاطر مشکلتان را تعریف کرده اید تا راه حلی پیدا کنید. گاهی سکوت مردها هم به همین معناست. سکوت می کنند چون راه حلی ندارند!

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

خونسردی مردان

 

«مردها اصلا عاطفه حالی شان نمی شود.» این اتهامی است که خیلی از خانم ها به آقایان می زنند اما روان شناسان حرف دیگری دارند. آنها می گویند چیزی که خانم ها و آقایان را در این مورد از هم متفاوت می کند این است که آقایان می توانند جنبه های عاطفی و عقلانی یک موضوع را از هم جدا کنند اما برای خانم ها تقریبا همه چیز می تواند عاطفی باشد. به این معنا که خانم ها احساساتشان را در خیلی از چیزها دخیل می کنند اما آقایان می توانند خیلی جاها احساساتشان را کنترل کنند.


 

عصب شناس ها می گویند دلیل این قضیه این است که مرکز عاطفه در مردها فقط در نیمکره راست مغز است اما در خانم ها مراکز عاطفه در هر دو بخش چپ و راست مغز پراکنده اند. مرکز صحبت کردن و تفکر منطقی سمت چپ مغز است برای همین تفکر منطقی خانم ها با عواطف شان در هم آمیخته است اما مردها می تواننند این دو را از هم جدا کنند. این تفاوت جنسیتی، در دعواهای بین خانم ها و آقایان خیلی خوب خودش را نشان می دهد.

 

 وقتی خانم ها وسط بحث با شوهرشان داغ می کنند یا عصبانی می شوند یا گریه می کنند یا هر دو، معمولا همزمان بهت می کنند چطور شوهرشان همچنان خونسرد ایستاده و منطقی بحث را پیش می برد. در واقع آقایان غیرعاطفی نیستند. گواه عاطفی بودن آنها این همه دیوان شعر که توسط مردها سروده شده است. البته این به معنای این نست که مردها هرگز در بحث ها احساسی نمی شوند. آنان هر وقت احساس کنند قلمروشان زیر سوال رفته است احساساتی و معمولا عصبانی می شوند.

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

سکوت مردان

 

مردها کم حرف تر از زن ها هستند. این را هم عامه مردم قبول دارند و هم تحقیق های روانشناس ها آن را ثابت کرده است. روانشناس ها می گویند زن ها روزانه 6 هزار تا 8 هزار لغت به کار می برند اما مردها یک سوم این تعداد کلمات را می گویند. دلیل این پدیده آن جور که عصب شناس ها می گویند این است که مرکز تکلم در مردها فقط در سمت چپ مغزشان واقع شده است اما مرکز تکلم در زن ها هم در سمت راست و هم در سمت چپ مغز وجود دارد. البته روانشناس های تکاملی می گویند مردها در طول هزاران سال یاد گرفته اند کم حرف باشند. آنها می گویند هزاران سال پیش مردها برای شکار باید ساکت کمین می کردند وگرنه شکار در می رفت و بقای خانواده به خطر می افتاد.

 

از آن طرف زن ها باید با همگروهی های خانم خودشان حرف می زدند و از بچه های شان مراقبت می کردند. بقای آنها به همین رابطه داشتن بر می گشت. مردها در طول رشد هم دیرتر زبان باز می کنند و مهارت های کلامی شان از زن ها کمتر است. در ادامه به این شکل های متفاوت حرف زدن مردان و زنان می پردازیم.

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

تیتروار حرف زدن مردها

 

اگر صحبت کردن د ر مورد مسائل روزمره را به دو شیوه گزارش توصیفی وگزارش علمی تقسیم کنیم، زن ها به شیوه توصیفی و مردها به شیوه علمی حرف می زنند. در واقع خانم ها، بیشتر در مورد جزئیات حرف می زنند اما حرف زدن مردها بیشتر منطقی و علمی است. آنها آن چیزی که فکر می کنند گفتنش لازم است را می گویند. برای همین به نظر می رسد مردها فقط تیتر اتفاق ها را می گویند و نه شرح آنها را. این اصلا به این معنا نیست که شوهرتان نمی خواهد شما از اتفاقات روزمره خبردار شوید، یا شما را لایق دانستن آنها نمی داند. مردها به طبیعت خودشان رفتار می کنند و شما نباید با دید زنانه خودتان حرف های آنها را تفسیر کنید.

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

صراحت مردان

 

زن ها معمولا غیرمستقیم حرف خودشان را می زنند و گلایه دارند چرا مردها حرف های شان را نمی فهمند. مثلا ممکن است شما به همسرتان بگویید چایی نمی خوری و منظورتان این باشد که باید با هم چایی بخوریم اما مردها معمولا به درون خودشان مراجعه می کنند و اگر چایی میل نداشته باشند با صراحت این را می گویند. این صراحت نشانه بی ادبی یا بی توجهی همسرتان نسبت به شما نیست. او فقط طبق طبیعت مردانه اش به شما گوش می دهد.

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

دستور دادن مردان

 

مردها از بچگی به امری حرف زدن عادت می کنند و دخترها به پیشنهادی حرف زدن. پسرها در بازی های شان می گویند: «توپ را بنداز برای من!» اما دخترها می گویند: «می یاین با هم خاله بازی کنیم؟» هم دخترها و هم پسرها به خاطر شیوه خاص حرف زدن خودشان تشویق می شوند و این نوع حرف زدن در آنها نهادینه می شود. اگر مردی از جمله های امری زیادی استفاده می کند به این معنا نیست که صبح تا شب دستور می دهد و قصدش ریاست کردن است، فقط طبق طبیعت مردانه اش رفتار می کند. اینکه در دنیای زنانه و ظریف خودتان که همه جمله ها را ترجیحا به صورت پیشنهاد می گویید تا به صورت امر، جملات مردانه را تفسیر کنید چیزی را حل نمی کند.

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

کج بودن دوزاری مردان

 

زن ها راحت تر می توانندن ذهن دیگران را بخوانند. مردها در این مورد خیلی ضعیف تر عمل می کنند. آنها کمتر از زن ها از روی چهره به قصد یا احساس پشت آن پی می برند. شما به عنوان یک زن احتمالا از این ناتوانی مردها خیلی شاکی هستید و آن را به پای بی توجهی می گذارید اما واقعا این شم زنانه شما را ندارند و بهتر است احساسات تان را به زبان بیاورید تا آنها متوجه شوند.

 

آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم”

جمال محمد زاده | سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ | 7:0

آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم”

یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را … بهشان خرده نگیرید !

این آدمها فهمیده اند “دوستت دارم” حرمت دارد ،

مسئولیت دارد

ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی دوست داشتن واقعی را میفهمی ،

میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی ، تا تو شاد باشی …

آزارت نمیدهد ، دلت را نمیشکند …

به هر دری میزند که با تو باشد !

.

.

.

آن که ” دلت را شکست ” … ” تاریخ تولدش ” یادت مانده …

آنکه ” رهایت ” کرد تاریخ ” آمدنش ” و”رفتنش”… دقیق

و آنکه ” احساست ” را بــه بازی گرفت …

لحظه بــه لحظه خاطراتش را سالها در یاد داری … !

اما…

آنکه دوستت دارد سطری در تارخ زندگیت بـه نامش زده ای !!؟

 

مهریه را هم داده اند و هم گرفته‌اند...

جمال محمد زاده | شنبه یکم اسفند ۱۳۹۴ | 18:24

مهریه را هم داده اند و هم گرفته‌اند...

 مهریه را کی داده؟ کی گرفته؟ ... با اینکه این ضرب المثل و یا جمله غلط و کلیشه ای هنوز در فرهنگ ما شنیده می شود اما در واقع باید گفت که اتفاقا خیلی اوقات مهریه را هم خوب گرفته اند به نحوی که هم اکنون حدود ۲ هزار زندانی مهریه و نفقه در زندانهای کشور محبوسند!

اما حقیقت آن است که مهریه مالی است که مرد هنگام وقوع عقد نکاح یا به عبارتی ازدواج، به همسر خود تقدیم می کند و مکلف است آن را بپردازد.

 اگر فکر می کنید که مهر زن فقط سکه یا پول است اشتباه می کنید، زیرا شما می توانید هر آنچه ارزش مالی یا اجتماعی داشته باشد، مهر خود قرار دهید، مثل طلا، نقره، املاک، پول رایج، لوازم زندگی و حتی آموزش قرآن یا مهارتی ویژه... یا به تعریف حقوقی باید گفت که هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک باشد می توان مهر قرار داد (ماده ۱۰۷۸ قانون مدنی)؛

امروزه بیشتر سکه طلا را مهر زن می کنند. به قول جهانشاهی وکیل دادگستری که در گفتگو با ما می گوید: این روش ثبت مهریه در کشور غلط است و نباید اجازه داد مردی که توانایی پرداخت مهریه بالا را ندارد هر رقمی دلش خواست ثبت کند به امید اینکه همسرش را از دست ندهد یا اینکه اگر مهریه کم باشد به همسرش جسارت شده است! اما سوال این است چطور مردان به دلیل عدم پرداخت مهریه راهی زندان می شوند؟

اعسار مرد تائید شود مهریه را باید دولت به زن پرداخت کند

بگذارید با قانون حمایت از خانواده صحبت کنیم. در فصل ازدواج، ماده ۲۲ قانون حمایت خانواده آمده است که اگر مهریه تا ۱۱۰ سکه تمام بهار آزادی یا معادل آن باشد وصل آن بر اساس ماده قانون محکومیتهای مالی الزامی است و اگر مهریه بیش از ۱۱۰ سکه باشد پرداخت آن مشروط به توانایی مالی زوج است.

جهانشاهی می گوید: اگر مرد توانایی پرداخت مهریه کمتر از ۱۱۰ سکه را هم نداشته باشد در هرحال باید زندانی شود مگر اینکه بعد از زندانی شدن درخواست اعسار داده و دادگاه پس از بررسی به این نتیجه برسد که واقعا این آقا داماد هیچ آهی در بساط ندارد آن وقت این وظیفه دولت است که این هزینه را از بیت المال تامین کند.

 اما آیا دولت اینقدر بودجه دارد این هزینه ها را پرداخت کند؟ تعیین اعسار هم البته به همین آسانی ها نیست و باید دو شاهد به اعسار مرد گواهی دهند و قاضی در این خصوص بسیار حساس و موشکافانه وارد می شود.

اعسار مرد پذیرفته شود اصلا پایش به زندان نمی رسد

علی اصغر حیدری وکیل دادگستری در گفتگو با ما می گوید: بر اساس قانون جدید محکومیتهای مالی که از مرداد ۹۴ اجرایی شده نیاز نیست مرد حتما زندان برود تا دادخواست اعسارش پذیرفته شود بلکه می تواند ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ اجراییه دادخواست اعسار بدهد و اگر این کار را کرد و اعسارش پذیرفته شد دیگر زندان نمی رود.

با این حال اگر اعسار پذیرفته نشود باید زندانی مهریه در زندان بماند تا اینکه انجمن ها و نهادهای مردمی مانند ستاد دیه با کمک خیرین زندانیان مهریه را آزاد کنند در حالی که باز هم اولویت آزادی با زندانیان دیه در جرایم غیر عمد است چون آنها غیرعمد مرتکب جرم شده و در حبس هستند اما زندانی مهریه با علم و دانسته مهریه را تعیین و ثبت قانونی کرده است.

مردی که ۲۰۰۰ سکه مهر زنش می کند اگر داشته باشد باید پرداخت کند

حالا اگر مهریه بالای ۱۱۰ سکه باشد اول باید داماد ۱۱۰ سکه را پرداخت کند و اگر دادگاه تائید کرد مرد تمکن مالی دارد با حکم دادگاه الباقی مهریه هم به نحوی باید پرداخت شود. اگر بخواهیم راحت تر بیان کنیم این است که مثلا مردی مهریه همسرش را ۲۰۰۰ سکه تعیین کرده و حالا زن مهریه را به اجرا می گذارد و اگر دادگاه به این نتیجه برسد مرد تمکن مالی دارد یا زوجه اموال مرد را به دادگاه معرفی کند تمام مهریه باید پرداخت شود و ۱۱۰ سکه ملاک نیست.

البته بعد از بازداشت زوج می تواند درخواست اعسار کند یعنی اینکه به قاضی بگوید من واقعا اموال و درآمدی برای این پرداخت مهریه ندارم. قاضی وقتی به این نتیجه رسید متهم آزاد شده و مهریه تقسیط می شود.

مراحل بخشیدن مهریه همسر

اما یک موضوع دیگر هم اینجا مطرح است و آن اینکه زوجه در طول زندگی دلش بخواهد مهریه اش را به هر دلیلی ببخشد. اما این اقدام هم برای خودش راه و رسمی دارد.

مثلا تا قبل از ثبت عقد امکان بخشش مهریه وجود ندارد. نکته دوم اینکه اصلا نیاز نیست به دادگاه مراجعه کنید مثلا همسر شما روی یک کاغذ می نویسد من مهریه خودم را به همسرم بخشیدم و بعد امضا و اثر انگشت می زند و این خودش مدرک است.

 با این حال داماد برای محکم کاری بهتر است راهی دفترخانه اسناد رسمی شود و این کار را ثبت کند. این اقدام همان اقرارنامه ثبتی است و بعد از ثبت٬ نامه ای به دفتر ثبت ازدواج که قبلا آنجا ازدواجشان ثبت شده نوشته شده تا آنها هم در دفتر خود ثبت کنند و در عقدنامه نوشته شود.

اما این راه کمی درد سر دارد و اگر واقعا عروس خانم قصد دارد که مهریه اش را ببخشد، بهتر است با آقای داماد راهی دفتر اسناد رسمی شود و این کار را قانونی کند. محضردار اعتراف همسر برای بخشش مهریه را در قالب «اقرارنامه ثبتی» تنظیم می کند؛ البته کار به همین جا ختم نمی شود، زیرا برای محکم کاری باید نامه ای از آنجا برای دفترخانه رسمی ازدواج- که عقد در آن مکان ثبت شده - برده شود تا در آنجا مفاد نامه در «صفحه ملاحظات» عقدنامه ثبت شود.

بخشش مهریه با اجازه پدر لطفا!

البته توصیه می شود خانمی که قصد دارد مهریه اش را به شوهرش ببخشد، بدون اجازه پدر این کار را انجام ندهد. در این راستا دفاتر اسناد رسمی در صورت اجازه پدر عروس خانم مهریه را به شوهر می بخشند و آن را ثبت می کنند.

 می دانیم که طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی شما از زمانی که عقد کردید و هنوز مُهر ازدواجتان خشک نشده است، مالک مهرتان می شوید و می توانید هر دخل و تصرفی که خواستید در آن داشته باشید، اما اذن پدر در این مورد خاص لازم است هر چند این موضوع نه جنبه قانونی دارد و نه جنبه شرعی، اما دفاتر اسناد رسمی به دلیل اینکه گاهی این بخشش مهریه از روی اجبار یا از روی احساسات آنی رخ می دهد، این شرط را برای این موضوع می گذارند که یک شرط لازم نیست، اما از بروز مشکلات بعدی پیشگیری می کند.

مراقب باشید که  ثواب می کنید٬ کباب نشوید!

اما گاهی زنی که با عشق رفته و مهرش را بخشیده کباب می شود. فرض کنید دختری در دوره عقد مهریه اش را می بخشد و بعد از عروسی به هر دلیلی تمایلی به ادامه زندگی با همسرش ندارد و تقاضای طلاق می کند! در این میان چون زن خواهان طلاق است که در قانون به آن «طلاق خلع» می گویند، زن باید معادل مهریه یا مبلغی کمتر یا بیشتر از آن را به داماد پرداخت کند.

 به این ترتیب زن برای رهایی از زندگی ای که تمایلی به آن ندارد نه تنها مهریه ای نمی گیرد، بلکه باید رقمی را نیز برای جدایی به مرد بپردازد. پس قبل از بذل و بخشش، کمی بیشتر تامل کنید

گاهی زن و مرد در زندگی آنقدر دچار اختلاف می شوند که زن می گوید «مهرم حلال جونم آزاد!» اما یک سوال اگر عروس خانم مهرش را ببخشد آیا واقعا طلاق به سرعت انجام شده و کار تمام است؟ اتفاقا کاملا در اشتباه هستید.

 اصلا معلوم نیست بعد از بخشش مهریه مرد حاضر به طلاق همسر شود، یا زمان عده دوباره رجوع نکند! برای این که در این حوزه مشکلی ایجاد نشود، شرع و قانون راه آن را پیش بینی کرده است. بد نیست بدانید که طلاق «خلع» و «مبارات» دقیقا همین هدف شما را به طور کامل و بدون ضرر و خطر تامین می کند. در این نوع طلاق، زن و شوهر توافق می کنند در عوض مهریه یا کمتر یا بیشتر از آن از یکدیگر جدا شوند.

در این روش دیگر شوهر حق رجوع ندارد و به این ترتیب زن با بخشیدن مالی معادل مهریه، یا بیشتر و کمتر از آن به شوهر، او را راضی به طلاق می کند. البته اگر این بیزاری از ادامه زندگی دو طرفه باشد، اما زن تقاضای طلاق بدهد باز هم باید مهریه اش را ببخشد تا این طلاق که مبارات نام دارد، جاری شود.

می خوام دوباره مهریه ام برگردد...چیکار کنم؟

شاید شما هم از آن دسته از افرادی باشید که مهریه خود را بخشیده و اکنون پشیمان شده اید و برایتان این سوال پیش آمده است که راه بازگشت دارید یا خیر؟ باید بگویم چند فرض را باید در نظر بگیرید:

۱. اگر زن به مرد بگوید که وی تکلیفی برای پرداخت مهریه ندارد، مرد دیگر این تکلیف را نخواهد داشت.

۲. تصور کنید زن مهریه را به مرد ببخشد (هبه کند)، باید این لفظ را بگوید که «من مهر خود را به تو بخشیدم».

در این حالت، تکلیف مرد در پرداخت مهریه به طور کامل از بین نمی رود، زیرا زن می تواند تحت شرایطی از این هبه برگردد و مهریه خود را مطالبه کند. البته این مسئله مشروط بر این است که زن، طی قرارداد دیگری، این حق را از خود نگرفته باشد، وگرنه راه دیگری وجود ندارد.

یک وکیل دادگستری: بیمه مهریه را اجباری کنید

حسن عرب وکیل پایه یک دادگستری در گفتگو با مهر می گوید: یک پیشنهاد دارم و آن هم این است که موضوع بیمه مهریه کمی متفاوت تر و بهتر اجرایی شود. امروزه شرکتهای بیمه ای در کشور اقدام به ارائه خدمات بیمه ای می کنند و چند سالی است که بیمه مهریه را در برنامه  های خود قرار داده اند اما این مسئله به دلایل نامعلوم متوقف شد که بهتر است قوه قضائیه برای پیشگیری از وقوع جرم و زندان زدایی روی اجباری کردن این مهم پیش قدم شود.

وی افزود: مهریه با حداقل ۱۱۰سکه بسیاری از مشکلات زوجین را حل کرد و امروز مهریه چه قبل ازدواج و چه بعد ازدواج به عنوان یک ابزار تهدید تبدیل شده است و دختر به دنبال مستحکم کردن جایگاه خود در زندگی مشترک هست. حالا از سویی مرد در ترس مهریه در کل جریان زندگی گیر کرده که منشا برخی اختلافات خانوادگی از همین مهریه شروع می شود.

راهکار چیست؟ چگونه زن و مرد را از کابوس مهریه نجات دهیم؟ معتقدم باید موضوع مهریه را با ساز و کارهای قانونی حل کنیم و زوجین بدون دغدغه و نگرانی سر سفره عقد بشینند و بدون ترس و واهمه به زندگی ادامه دهند.

 

مشخصات وب
علیشیخ  
  • صفحه اصلی
  • پروفایل مدیر
  • ایمیل
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
موضوعات وب
  • روستای علی شیخ
  • غار علی شیخ
  • گالری عکس
  • مقالات
  • شعر
  • مطالب خواندنی
پیوندها
  • جغرافيايي و زمين شناسي
  • غارهای ایران وجهان
  • روستاهاي ايران
  • خانواده سبز خانواده بدون دخانیات
  • اخبار و معرفی مکانهای دیدنی ایران
  • هنر نستعلیق
  • خوی
  • کانون عکاسان ایران
  • روستای زاویه ی سکمن آباد (zeve)
  • روستاي پسک سفلي
  • وارلیق
  • غار علی شیخ
  • ممش خان کندی
آرشیو وب
  • مهر ۱۴۰۴
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
  • اسفند ۱۴۰۳
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۳
  • مهر ۱۴۰۳
  • شهریور ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • اردیبهشت ۱۴۰۳
  • فروردین ۱۴۰۳
  • اسفند ۱۴۰۲
  • بهمن ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۲
  • آذر ۱۴۰۲
  • آبان ۱۴۰۲
  • مهر ۱۴۰۲
  • شهریور ۱۴۰۲
  • مرداد ۱۴۰۲
  • تیر ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • اردیبهشت ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • آرشيو

B L O G F A . C O M

تمامی حقوق برای علیشیخ   محفوظ است .